از دیرباز بشر در آرزوی بهسازی ترکیب ژنتیکی نسل خود و پاک سازی آن از برخی معلولیت ها و نقص ها بوده و همواره در عصرهای مختلف این دغدغه به سبک های مختلف پیگیری شده است. وجود سیاست های اقتدارگرا و نژادپرستانه و روش های تبعیض آمیز در اصلاح نژاد قدیم، حکم به غیراخلاقی بودن آن را آسان می نمود، اما قضاوت درباره اصلاح نژاد لیبرال و جدید قدری دشوار است. زیرا گروهی با استناد به زمینه های علمی و بسترهای اجتماعی ناشی از پیشرفت های علم ژنتیک و ارزش های جوامع لیبرالی حکم به اخلاقی شدن آن می کنند و در مقابل گروه دیگر با وجود این زمینه ها، چالش های اخلاقی مربوط را همچنان باقی می دانند. یکی از این چالش های مهم، نقض اصل عدالت، البته به گونه ای متفاوت با گذشته، است. بی عدالتی در اصلاح نژاد قدیم به سبب تحمیل برنامه اصلاح نژاد به صورت تبعیض آمیز بر طبقه خاصی بود و نمود بی عدالتی در شیوه جدید اصلاح نژاد این است که مزایایش در صورت تجویز در دسترس اقشار خاصی قرار می گیرد و امکان بهره برداری همگانی از آن نیست. تجویز بی قید و شرط اصلاح نژاد بدون بررسی برخی ملاحظات اخلاقی، پیامدها و چالش های اخلاقی دیگری را نیز به دنبال خواهد داشت. چالش های اخلاقی متنوعی همچنان در برنامه اصلاح نژاد لیبرال و جدید با محوریت اصل عدالت وجود دارد. نوشتار حاضر در پی شناسایی، بررسی و تحلیل اخلاقی آنها است.