استعاره از حیث نوآوری و گیرایی خیال و بازتابی که در جان شنوندگان پدید می آورد، قلمرو فراخی برای شگفتی زایی و میدانی برای مسابقه بزرگان سخن است، اهمیت استعاره در شعر، چنان است که عده ای از نظریه پردازان ادبی، زبان را فقط« خیال و استعاره» می دانند. از مکاتب بسیار جدیدی که به مسأله ی استعاره پرداخته است، مکتب زبان شناسان شناختی است. در این دیدگاه استعاره یک فرآیند ذهنی- زبانی است. آنان استعاره را به صورت موضوعی، در حافظه ی معنایی تحلیل می کنند. یعنی واژه های استعاری بر پایه ی بازیابی اطلاعات موجود در حافظه دراز مدت تداعی می گردد. این نظام هرگونه فهم و بیان مفاهیمِ انتزاعی در قالب مفاهیمِ ملموس تر را کاربردی استعاری می دانند. ابن خفاجه خداوندگار وصف در ادبیات اندلس، از نظر آفرینش طرح واره های تصویری و استعاره های جهت دار در چکامه های هنری خود در جرگه ی خلاق ترین شاعران است. استعاره های وی ابزار توانمندی برای بیان معانی پیچیده، مبهم و دور از ذهن است که با استفاده از تجربه ی شعری و زبانی شاعر به بهترین شکل به بار نشسته اند. پاره ای از استعارات وی از مفاهیم قراردادی و زبان خودکار به وجود آمده است و پاره ای دیگر با بسط مفاهیم قراردادی، لباس نظم بر تن می کنند و در موارد متعدد استعاراتی بدیع و خلاق دارد.