آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

روایت های اساطیر ملل مختلف به دلیل بنیادهای کهن الگویی و ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان ها، داستان هایی بدون ارتباط با یکدیگر نیستند بلکه ارتباطی تنگاتنگ میان این اساطیر وجود دارد. اقوام گوناگون بر اثر زمان، مکان و جغرافیای خاص دریافت هایی متفاوت از یک واقعیت اسطوره ای دارند که این امر می تواند با نظریه بینامتنیت همخوانی داشته باشد. با بهره گیری از نظریه بینامتنیت می توان به دریافتی عمیق از متونی که بر بنیاد اسطوره ها شکل گرفته اند، دست یافت. بر اساس این نظریه هیچ متنی مستقل از متون دیگر نیست و هر متن، بینامتنی از متن های پیشین است. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و هدف بازنمایی و بیان ویژگی های مشترک میان دو روایت اسطوره ایِ رستاخیز نباتی در ایران و مصر (کیخسرو و حورس)، بر اساس نظریه بینامتنیت، این نتیجه به دست آمده است که این دو روایت، ویژگی های مشترکی داشته و از بسیاری جهات همگون هستند . به این ترتیب، "نحوه تولد و پرورش یافتن"، "ارتباط با خورشید"، "وجود و حضور الهه باروری"، "دشمن و نابودگر"، "رستاخیز و انتقام گیری" و "یاری رساندن به مردگان" از گزاره های مشترک میان این دو روایت می باشد. از دستاوردهای اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل ویژگی های مشترک برای دست یافتن به بینامتنیت، میان این دو روایت اسطوره ای است.

تبلیغات