آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

مفهوم شخصیت در آثار ادبی، مانند سایر پدیده های دنیای هنر، در گذر زمان و با عبور از پیچ و خم های زندگی بشر، همواره دست خوش تغییر و تحول بوده است، آن چنان که به اقتضای شرایط اجتماعی و پیشرفت علمی و معنوی بشر، مفهوم آن در آثار ادبی از حالت ابتدایی خود، رفته رفته به سطحی پیچیده تر و پیشرفته تر ارتقا یافته است. با شروع جریان «رمان نو» که تمایل نویسندگان به سمت مسائل ذهنی و روانی قهرمانان داستان ها معطوف شد، عنصر شخصیت و چگونگی پردازش آن، بیش از پیش مورد توجه نویسندگان قرار گرفت. در ایران نیز در پی آشنایی داستان نویسان با آثار منتشر شده نویسندگان غربی، گرایش ها به سوی جریان نگارش رمان های روان شناسانه افزایش یافت. یکی از نویسندگانی که در این زمینه گام نهاد، «هوشنگ گلشیری» است که به امکانات تازه ای در داستان نویسی پی برد و تغییری اساسی در مشی ادبی خود داد. و در ردیف نویسندگان داستان نو قرار گرفت که داستان هایش بیشتر بر مکاشفه ی شخصیت دور می زند. این مقاله، به شیوه ی توصیف و تحلیل شخصیت به بررسی این عنصر روساختی در داستان کوتاه «گرگ» از هوشنگ گلشیری خواهد پرداخت

تبلیغات