هدف: پژوهش حاضر قصد دارد با بررسی مدل های موجود ضمن ارزیابی مؤلفه های دخیل در جریان دانش مدلی برای جریان دانش در صنعت بانکداری ارائه دهد. روش: این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی محسوب می گردد و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان ادارات مرکزی بانک ملی ایران بود که تعداد آن ها 2211 نفر می باشند. با استفاده از جدول مورگان نمونه 330 نفری تعیین شد و افراد نمونه به صورت تصادفی ساده از جامعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته 45 گویه ای در 8 بعد می باشد که بر اساس طیف لیکرت تنظیم گردید. روایی این پرسشنامه به دو روش صوری و روش تحلیل عاملی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاکی از پایایی و روایی مناسب پرسشنامه می باشد. برای تحلیل فرضیات تحقیق از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS بهره برده شده است. یافته ها: مؤلفه های کسب دانش، خلق دانش، ذخیره دانش، تسهیم دانش، کاربرد دانش، زیرساخت فناوری اطلاعات و ساختار سازمانی منعطف بر جریان دانش در صنعت بانکداری تأثیرگذارند و مدل مفهومی پژوهش مدل مناسبی برای جریان دانش در صنعت بانکداری می باشد. تسهیم دانش با ضریب تأثیر 379/0 بیشترین تأثیر را بر وضعیت جریان دانش دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که جریان دانش در صنعت بانکداری بشدت لازم و ضروری است و این صنعت نیاز مبرم دارد که به این حوزه مطالعاتی و عملیاتی وارد شود. همچنین مدیریت دانش به منظور برقراری جریان مؤثر دانش در صنعت بانکداری اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد. بنابراین، لازم است بانک ها ابتدا با مدیریت مناسب دانش در سازمان شرایط لازم برای جریان مؤثر دانش در بانک را فراهم آورند و از این طریق به بهبود عملکرد و سودآوری بیشتر در این صنعت نائل آیند.