آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

     هرچند تفکر استراتژیک مفهومی ناشناخته در حوزه مدیریت استراتژیک نیست، لیکن مرور پیشینه نشان داد در خصوص چیستی آن اجماع نظری مشخصی وجود نداشته و همچنین در پژوهش هایی که به تبیین پیامدها و عوامل تاثیر گذار بر  توسعه این نوع از تفکر پرداخته اند، نیز نگاه چندجانبه ای حاکم نبوده است. لذا در مطالعه حاضر تلاش شد تا با بکارگیری استراتژی نظریه داده بنیاد چندگانه(MGT) که به نوعی روش تکمیلی و توسعه یافته نظریه داده بنیاد (GT) بوده و با ترکیب رویکردهای قیاسی و استقرایی، چارچوب جامعی برای توسعه نظریه فراهم می آورد؛ به پیکربندی و آزمون مدلی یکپارچه برای تبیین پیشران ها، عناصر و پیامدهای تفکراستراتژیک پرداخته شود. تحلیل داده های حاصل از مرور نظام مند 171 مطالعه در بازه زمانی 40 سال اخیر و مصاحبه با 27 نفر از خبرگان که با ترکیب روش های نمونه گیری هدفمند قضاوتی و روش گلوله برفی انتخاب شدند؛ منجر به تدوین مدلی شد که ضمن تبیین تفکر استراتژیک در قالب ویژگی های «دوراندیشی چشم انداز محور»، «ذینفع محوری»، «تحول گرایی خلاقانه»، «راه حل جویی نظام مند»، «الگویابی» و «تصمیم گیری هوشمندانه»؛ پیشران های این نوع از تفکر را در سه گروه عوامل سازمانی ، عوامل فردی و عوامل محیطی فرموله نموده و نشان می دهد حاکمیت تفکر استراتژیک در سازمان ها منجر به «توسعه ظرفیت های سازمان»، «کسب نتایج مالی پایدار» و «بهبود جایگاه سازمان در محیط» خواهد شد. همچنین به منظور تعیین اعتبار نتایج و ارزیابی مدل از منظر «قابل فهم بودن»، «جامع بودن»، «کاربردی بودن» و «نوآوری»؛ در مرحله مجزایی به نظرسنجی از خبرگان پرداخته شد که نتایج آن نشان از اعتبار نتایج و مناسب ارزیابی شدن مدل با توجه به چهار معیار مذکور دارد .

تبلیغات