آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

موضوع این مقاله مطالعه جامعهشناختی مدارای سیاسی در ایران است. دستگاه نظری پژوهش بر تئوری های پاول وُگت در تحلیل مدارای سیاسی و نقش آموزش در آن و آنتونی گیدنز در تحلیل نقش جهانیشدن و رسانههای جدید در تغییرات سیاسی و فرهنگی، استوار است. نوع تحقیق کمی و بر مبنای پیمایش اجتماعی است. حجم نمونه 811 نفر و شیوه نمونه گیری، نمونه گیری طبقه بندی شده تناسبی(برحسب جنس) و در مراحل نهایی نمونه گیری تصادفی ساده و سیستماتیک است. شواهده تجربی پژوهش دلالت بر بالابودن میزان گرایش به مدارای سیاسی در جامعه نمونه دارد. به استناد یافته های تجربی پژوهش میتوان داوری کرد که گزارههای مشاهده ای، صدق راه حل های بیان شده در پژوهش مبنی بر رابطه میزان مصرف رسانه های نوین با میزان مدارای سیاسی را تأیید میکند. چنانکه تابع رگرسیون استاندارد دلالت براین دارد که که سهم شاخص مصرف رسانه های نوین در تبیین شاخص مدارای سیاسی 38 واحد بیشتر از شاخص تجربه آموزشهای نوین است. همچنین نسبتی از واریانس متغیر مدارای سیاسی که از ترکیب خطی دو متغیر تجربه آموزشی نوین و مصرف رسانههای نوین تبیین میگردد به اندازه 37 درصد است.

تبلیغات