شناسایی واقعیت از نگاه صدرالمتألهین که تساوی واقع با وجود را امری بدیهی تلقی می کند، همان وجودشناسی است. اما شهید سید محمدباقر صدر با انکار بداهت این تساوی، سعی می کند با استناد به صدق قضایایی که مطابقی موجود در خارج ندارند، واقعیت را اعم از وجود نشان دهد. اگرچه این ادعا، در اندیشه اسلامی طرف دارانی چون معتزله را دارد، اما شهید صدر هم در انگیزه بیان این ادعا، هم در محتوای آن و هم در ادله ارائه شده برای آن، از معتزلیان فاصله گرفته و دیدگاهی متقن عرضه کرده است. به هرحال نتیجه این اختلاف مبنایی میان صدر و صدرا، دو توصیف کاملاً متفاوت از عالم واقع است، اگرچه نسبت واقعیت با وجود، ماهیات، معقولات ثانی فلسفی، معدومات و مدرکات عقل عملی در این دو نگاه، قرابت های زیادی نیز با هم دارند. پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی، ابتدا عالم واقعِ صدری را در کنار وجودشناسی صدرایی، تبیین و ارزیابی کرده است، سپس نشان داده که این دو متفکر با وجود اختلافات مبنایی در بداهت برخی گزاره ها، روش مشابهی را در شناسایی واقعیت به کار بسته و در تعارض میان برهان و بداهت، هر دو جانب برهان را گرفته اند. در نهایت چرایی و چگونگی تجدیدنظر آن ها در گزاره هایی که بدیهی به نظر می رسیدند، تبیین شده و منشأ آن، تفاوت و مرز میان وجدان عدم و عدم وجدان، دانسته شده است.