این نوشتار در سه باب تنظیم شده است. در باب نخست برخی از آرای حکمای مسلمان در باب پیوستگی موسیقی و صناعات بصری آمده است که نشان می دهد دست کم در مرتبه نظر، می توان به وجودی چنین پیوندی قائل بود. در باب دوم مفهوم تناسب تألیفی یا همان تناسب هارمونیک، که رابطه ای ریاضی است و قدمت آن دست کم به زمان فیثاغورس باز می گردد، به مثابه یکی از روابط مهم در تعیین نسبت های موسیقایی معرفی شده و کیفیت ظهور این مفهوم در شماری از منابع درجه اول اسلامی بررسی می شود. در باب سوم با مقایسه قواعد پرسپکتیو و بیان هندسی تناسب تألیفی، نوعی مشابهت میان نظام ادراک چشم و گوش انسان نشان داده شده و با این مقدمه ، نمونه ای از به کارگیری تناسب تألیفی در معماری و تزیینات اسلامی معرفی می شود تا بابی برای مطالعات آتی در این حوزه گشوده شود