وبا و طاعون از جمله همه گیر های مهلک و ویرانگری بود که بارها در سده های سیزدهم و چهاردهم قمری در نقاط مختلف ایران ظهور کرد و تلفات و خسارات فراوانی از خود به جای گذاشت. تقریباً از سده چهاردهم بدین سو بود که با رواج اصول و قواعد بهداشتی جدید، گسترش بهداشت عمومی و اقداماتی برای جلوگیری از ورود و سرایت این امراض، رفته رفته ظهور آنها در ایران متوقف شد. موضوع اصلی در این نوشته، بررسی واکنش طبابت بومی ما در بدو ورود این امراض به ایران سده سیزدهم قمری است. مسأله این است که طبابت بومی ما به مثابه دانشی که به وقت هجوم این امراض، انتظار پاسخگویی از آن می رفت، ماهیت این امراض را چگونه تشخیص می داده، چه مشخصه هایی برای آنها در نظر می گرفته و نهایتاً چه معالجاتی را توصیه می کرده است. در نهایت، به پاره ای اختلاف نظرات درباره چیستی و تشخیص و علاج این امراض در میان سایر اطبا اشاره خواهد شد.