در قرن بیستم و با شکوفایی نظریه اسطوره ا ی و کهن الگویی یونگ، پس از آنکه پیش تر، انسان شناسان برای مطالعات انسان شناسانه خود از اسطوره ها و ادبیات سود می جستند، در این مرحله بیشتر نقد کهن الگویی و اسطوره ای بود که آثار ادبی و اسطوره ای را از منظر کهن الگویی تحلیل می کرد. بنابراین، نقد کهن الگویی رویکردی میان رشته ای است که به کشف و تبیین و تأثیر اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. «فردیت» از برجسته ترین کهن الگوهای نظریه کهن الگویی یونگ است. در داستان خورشید و مه پاره ، خورشید به منزله قهرمان داستان، برای رسیدن به معشوق خویش با عقبه ها و مشقت های فراوانی مواجه می شود که از جمله آن ها می توان به ارغوان جادوگر، عین بلای حیله گر، زنگیان آدم خوار، مرزبان رقیب، دریای طوفانی و... اشاره کرد. در این منظومه، علاوه بر پدیده های کهن الگویی چون جادو و جادوگری و اعمال خارق العاده و نمادهای کهن الگویی، کهن الگوهای سفر، فردیت، خواب، مادر، قهرمان و ... دیده می شوند . این امر سبب شده است تا فرایند فردیت در این منظومه را از زاویه نظریه کهن الگویی یونگ بررسی و تحلیل کنیم. بر این اساس، «خورشید» قهرمان این منظومه، پس از طی سفری قهرمانی و غلبه بر سایه ها و آنیمای منفی، به وصال می رسد و فردیت خویش را به مدد دستگیری پیرخرد و جوهر عشق محقق می سازد و تولدی دوباره می یابد. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی است.