این پژوهش به مطالعه مشکلات زنان سرپرست خانوار بدون همسر پرداخته و رابطه آن را با نگرش این دسته از زنان به ازدواج مجدد مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش از نوع آمیخته است؛ در روش کیفی ابتدا با 18 نفر از این افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و مسائل فرهنگی- اجتماعی مرتبط با ازدواج مجدد از دید زنان سرپرست خانوار بدون همسر استخراج و شاخص سازی شد. در روش کمی پرسشنامه ای تنظیم و توسط 510 زن سرپرست خانوار استان تهران(با نمونه گیری گلوله برفی و از طریق نهادهای حمایتی) تکمیل گردید. یافته های کیفی نشان داد زنان مورد مطالعه گرایش بالایی به ازدواج دارند و مهمترین مشکلاتشان، نیازهای عاطفی، امنیتی، اقتصادی، جنسی و فرهنگی- اجتماعی است که شاخص سازی شد و همبستگی آنها با نگرش به ازدواج مورد آزمون قرار گرفت؛ نیاز جنسی، عاطفی، عوامل فرهنگی اجتماعی و نیاز امنیتی به ترتیب بیشترین تاثیر را بر نگرش به ازدواج داشت و نیاز اقتصادی نگرش به ازدواج را تبیین نکرد. نتیجه اینکه اهمیت مسائل اقتصادی در ازدواج کمرنگ تر از بقیه عوامل بود زیرا ازدواج احساس و نیاز درونی است. بنابراین در بازنگری سیاست توانمندسازی زنان سرپرست خانوار علاوه بر توجه به مسائل اقتصادی و اشتغال، شرایط تسهیل برای ازدواج مجدد آنها ضرورت می یابد.