آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

در اندیشه فوکو، قدرت فرایندی است که در همه مناسبات و در ظریف ترین سازوکارهای تبادل اجتماعی جریان دارد و بر آن ها تأثیر می گذارد. قدرت، شبکه مولدی است که از تعدد روابط نیروهایی می آید که به واسطه آن ها به اهداف خود می رسد. فرایند قدرت با تکنولوژی انضباطی بر جزئی ترین رفتار، حرکات و عملکرد سوژه ها نظارت دارد؛ اصل رؤیت پذیری، نگاه پایگان مند، نظارت مستمر و... امکان اجرایی شدن مجازات انضباطی را محقق می سازد که هدفش تربیت بدن های رام و هنجارمندکردن سوژه هاست. موقعیت کافکایی، تصویرگر رابطه ای خاص از انسان مدرن و جهان است؛ رابطه ای که در آن، فرد نه تنها قهرمان نیست بلکه شخصی ترین وجوه زندگی اش، زیر نگاه مغناطیسی مراجع قدرت است، فضایی پلیسی و جاسوس وار، هم هویت فردی قهرمان داستان را می بلعد و هم راه های برون رفت از موقعیت را بر او می بندد. جستار حاضر با توجه به اشتراک و هم سانی زیرساخت، مؤلفه ها و کارکرد قدرت فوکویی و موقعیت کافکایی، به تحلیل رمان «شهربندان» جواد مجابی از دو منظر فوق می پردازد. «شهربندان» جواد مجابی همان شهرزندان است؛ به تعبیر راوی: شهری ساکت، ظلمانی، محصور در سیمان و فلز، بی همهمه ای. پژوهش حاضر نشان می دهد که با چه سازوکاری، همه شهروندان (شاگرد رستوران، پاسبان، قاضی و جاروکش) بازوان توانمند قدرت هستند و نقش جاسوسی و دیده بانی قدرت را در الگوی سلسله مراتبی به دقت انجام می دهند. در فرایند اعمال قدرت، ابتدا خانواده قهرمان داستان و سپس کارت شناسایی و درنهایت نام و هویتش گرفته می شود، شخصیت او را به یک شماره پرونده تقلیل می دهند و او را چون یک زندانی با شماره پرونده اش (360) صدا می زنند. فرایند قدرت با سوژه سازی، تنبیه، جرم تراشی و برچسب زنی به دنبال ساختن یک شهروند مطیع از قهرمان داستان است، همچنین در جستار حاضر، نقاط مقاومت فوکویی و کافکایی نیز بررسی می شود.

تبلیغات