کمتر سپهری از زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، و حتی علمی است که در پی پیدایش و فراگیری اینترنت و دیگر تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطاتی دستخوش دگرگونی نشده باشد. از میان انبوه حوزه هایی که از دنیای سیبرنتیک اثر پذیرفته است توجه ما در این مقاله به علوم انسانی و اجتماعی ناظر است. پرسش این است که فضای مجازی چه شرایط جدیدی برای علوم انسانی و اجتماعی فراهم کرده است، و این شرایط تا چه پایه برای رشد و توسعه و بهبود این علوم مددکار یا مشکل زا بوده است. طیف برآوردها از مثبت تا منفی گسترده است. با ظهور شبکه های اجتماعی، اکثریت گسترده ای از جامعه که مصرف کننده منفعل وسائط ارتباط جمعی کلاسیک بوده اند به مصرف کننده صاحب نظر یا حتی تولید کننده آماتور تبدیل شده اند. یافته ها حاکی از این است که در این تحول، دو فرایند دمکراتیزاسیون و لیبرالیزاسیون ارتباطات، و فضای مجازی علمی، همچون زیرمجموعه ای از آن، به همراه هم پیش رفته اند. برآوردهای مثبت بیش تر به مورد نخست و برآوردهای منفی بیش تر به مورد دوم منسوب است. با رویکردی تحلیلی، در پی تقویت این ایده هستیم که، همچون در دنیای غیرمجازی، این دو همراه هم اند، هرچند این مانع تلاش برای افزایش سرجمع مثبت آنها نیست.