کانونی سازی، یکی از راه های بیان کردن یا به دست آوردن دانش (آگاهی) در روایت است. در این مقاله، جهت درک چگونگی توزیع آگاهی در روایت شاهنامه از داستان خسرو و شیرین، این داستان از نظر شیوه های کانونی سازی مورد توجه قرارگرفته است. نتایج این بررسی نشان می دهد که وجه غالب روایت رخدادها در متن، کانونی سازی بیرونی است؛ یعنی دیدن و روایت کردن توأمان رویدادها توسط راوی-کانونی گر، به شکلی که اغلب، خواننده چیزی بیشتر از شخصیّت ها نمی داند. در کلیّت اثر، تعلیق، مهم ترین عامل انگیزش خواننده نسبت به متن است که بر اثر پیش آگاهی فراتر خواننده (نسبت به اشخاص داستان) درباره سرنوشت شخصیت اصلی ایجاد می شود و در پاره روایت های داستان، به دلیل آگاهی برابر خواننده و اشخاص داستان، برانگیختن کنجکاوی مهم ترین دلیل برای خواندن متن است. در کانونی سازی های درونی نیز بیان عواطف و ذهنیت اشخاص داستان، موجب برانگیختن کنجکاوی خواننده می شود. مهم ترین عامل انسجام متن در ژرف ساخت اثر، وجه ایدئولوژیک کانونی سازی است.