نظریه علامت دهی (سیگنالینگ) که منشأ اقتصادی دارد، به بررسی عدم تقارن اطلاعات بین دو طرف می پردازد و به علائم ارسال شده برای تعدیل این اطلاعات نامتقارن اشاره می کند. این مفهوم، اخیراً وارد ادبیات مدیریت منابع انسانی شده و در بحث جذب و استخدام از آن بهره گرفته می شود. هدف پژوهش حاضر، استفاده از این مفهوم در ایجاد جذابیت سازمان برای کارجویان است. بدین منظور، تأثیر متغیر علامت دهی (متشکل از دو بعد علائم سطح فردی و علائم سطح سازمانی) بر نگرش متقاضی نسبت به سازمان به عنوان متغیر میانجی و تأثیر آن بر جذابیت سازمان بررسی شد. نقش تعدیلگر هویت یابی در رابطه میان علامت دهی و نگرش متقاضی نسبت به سازمان نیز تبیین شد. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه هدف شامل تمامی کارجویان شرکت کننده در نمایشگاه کار سال 1397 بودند. روش تحلیل داده ها، مدل سازی معادلات ساختاری ﺑﺎ رویکﺮد حداقل ﻣﺮﺑﻌﺎت ﺟﺰﺋی و نرم افزار Smart PLS2.6 بود. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد، علائم سطح فردی و علائم سطح سازمانی تأثیر معنی داری بر نگرش متقاضیان به سازمان دارند. تأثیر نگرش متقاضیان به سازمان بر جذابیت سازمان برای آنان نیز تأیید شد. نقش تعدیل گری هویت یابی سازمانی در رابطه میان علائم سطح سازمانی و نگرش کارجویان به سازمان تأیید شد، اما این متغیر، تعدیل گرِ معنی داری در رابطه میان علائم سطح فردی و نگرش متقاضیان به سازمان نبود.