هدف پژوهش حاضر طراحی مدل پیش بینی انعطاف پذیری شناختی بر اساس تحلیل روند تغییرات چرخه زندگی در زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و براساس معادلات ساختاری و جامعه آماری زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده در 6 ماه اول سال 1397 در استان آذربایجان شرقی بودند. با روش نمونه گیری هدفمند، 200 زوجین (400 نفر) که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پژوهش برازش قابل قبولی با داده های پژوهش دارد. نتایج تحلیل روند حاکی از آن بود که تغییرات انعطاف پذیری شناختی در مراحل گوناگون چرخه زندگی زوجین متقاضی طلاق معنادار است. بیشترین میزان انعطاف پذیری شناختی در مراحل عقد و بدون فرزند می باشد. همچنین انعطاف پذیری شناختی زوجین با ورود اولین فرزند کاهش می یابد و کمترین انعطاف پذیری شناختی زوجین در دوره نوجوانی فرزند است و در مرحله آشیانه خالی دوباره افزایش می یابد. (P<0.01). نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که انعطاف پذیری شناختی همسران از مراحل چرخه زندگی خانوادگی تبعیت می کند. لذا پیشنهاد می شود زوج ها به آموزش مهارت های اجتماعی لازم به نوجوان توجه کنند و با بعد از دوره نوجوانی فرزند، روابط خود را با اطرافیان دوباره بازسازی کنند.