آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۷

چکیده

صلح در دنیای مدرن محصول مدیریت و هماهنگی هایی است که بر ترس از نتایج کاربرد قدرت نظامی استوار است. این نظریه ساده و موسع، مفروض اصلی مطالعات صلح در رشته حقوق و روابط بین الملل در قرن بیستم بوده است. اما در این مقاله ادعا می شود که نظریه مدرن صلح (استقرار نظم بر پایه قدرت اجبار و ملاحظات ناشی از ترس) مرتبط با تجربیات تاریخی و واقعیت «صلح» نیست، بلکه آنچه بیشتر به واقعیت صلح ارتباط دارد و زیسته تر است، نظریه کلاسیک صلح است که برخلاف تصورات مدرن از صلح، می گوید صلح مشخصه دولت ها نیست، بلکه مشخصه اجتماعات است. در برابر تصور امروزی از صلح، فرضیه ای که می کوشیم آن را معقول و بین الاذهانی سازیم عبارت است از صلح به عنوان توان و کارکرد یک اجتماع تاریخی ]یا تمدن[ برای تلطیف و قابل زیست ساختن مناطق پیرامونش از طریق گسترش فرهنگیِ ناهشیارِ خود. یافته تحقیق آن است که ایران از معدود اجتماعات تاریخی است که کارکردهای مطابق با نظریه کلاسیک صلح را در سراسر تاریخ خود بروز داده و از این رو شایسته است که همین اصل یعنی نظریه کلاسیک یا ماقبل مدرن صلح، اندیشه راهنمای سیاست خارجی ایران باشد؛ اندیشه ای مرکزی که می گوید ایران در طول تاریخ خود، بیشتر با گسترش یابیِ اجتماع و فرهنگش مشخص می شده است تا با درگیری ها و اشتغالات دولت خود. دولت در ایران اغلب مواقع ضعیف و اجتماع ایرانی همواره قوی بوده است. به عبارتی، گسترش تفاهمات ناهشیار، کارکرد تاریخی اجتماع ایرانی در منطقه پیرامونیش بوده است و همین باید اندیشه پایه سیاست خارجی ایران باشد. سیاست خارجی ایران باید همین گرایش تاریخیِ اجتماع ایرانی، همین گسترش طلبی ناهشیار را آیینگی کند و خود را معمار طرح های بلند تصور نکند. اوج موفقیت دولت ایرانی در سیاست خارجی آن است که زیاد به چشم همسایگان نیاید.

تبلیغات