هر یک از مسائل و موضوعات عمومی ابعاد متعددی دارند. از سوی دیگر، نظام حکمرانی و خط مشی عمومی که برای حل این مسائل ایجاد شده است نیز از ارکان متعددی تشکیل شده است. درنتیجه برای پیشگیری از واگرایی هر دو دسته این تعددها و آسیب های مربوط به آن، نیازمند یکپارچگی هستیم. از این رو هدف تحقیق حاضر آن است که مشخص شود چگونه می توان به یکپارچگی در نظام خط مشی عمومی و حکمرانی شامل همه ارکان و ابعاد مسائل رسید. در پژوهش حاضر که هدف آن کاربردی است از روش نظریه داده بنیاد به عنوان روشی کیفی برای گردآوری و تحلیل داده ها، استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، متشکل از آن دسته از استادان و خبرگان متخصص در ابعاد و زوایای متعدد و مختلف خط مشی های عمومی بوده است که در نهادهای خط مشی گذاری عمومی کشور سمت هم داشته ا ند. روش نمونه گیری، نمونه برداری هدفمند با تعداد نمونه 16 نفر و ابزار آن مصاحبه بوده است و الگوی به دست آمده از مصاحبه ها، با روش دلفی اعتباربخشی شده است. مؤلفه ها و کاربردهای الگو در پایان مقاله به صورت خلاصه تبیین شده است.