خط مشی گذاری عبارت است از اتخاذ تصمیمات کلانی که چارچوبی برای سایر تصمیمات خواهند بود، آثار و پیامدهای بلند مدتی برای سازمان دارند. خط مشی گذاری اگر با بصیرت کافی صورت نگیرد تبعات منفی بلند مدت و کلانی را برای سازمان در پی داشته و مانع از تحقق ماموریت و رسالت سازمان می گردد. در پژوهش حاضر به دنبال ارائه الگویی برای خط مشی گذاری در حوزه سرمایه انسانی بوده ایم. در این راستا ابتدا با تحقیق در ادبیات موضوع خط مشی گذاری، خط مشی گذاری سرمایه انسانی و خط مشی گذاری سرمایه انسانی در سازمان های نظامی – امنیتی به شناسایی بیشتر موضوع و دستیابی به پروتکل مناسب جهت مراجعه به خبرگان و مصاحبه از ایشان پرداختیم. در گام بعد با استفاده از روش تحقیق کیفی و استراتژی پژوهش گراندد تئوری غیرساختار یافته از 12 نفر از خبرگان واجد شرایط مصاحبه صورت گرفت و هریک از مصاحبه ها به صورت یک به یک مورد تحلیل کیفی و کدگذاری قرار گرفت. در پایان و با جمع بندی کدگذاری ها، نظریه ای روایت شده که با نگاه سیستمی شامل پنج بعد اصلی ورودی، فرآیند، خروجی، نتایج و ارزیابی است و همچنین در ذیل این ابعاد نیز 10 طبقه فرعی شکل گرفته است که هریک به نوبه خویش شامل مولفه ها و شاخص هایی هستند.