رویکردهای سنتی به تحلیل خط مشی، بر استفاده از مدل های سیستمی متمرکز بوده اند؛ اما رویکردهای جدید بر چندپارگی و خصلت سیاسی خط مشی تاکید دارند و بیش از آنکه بر روش های علمی تاکید کنند، توجه خود را بر نقش آفرینان مختلف در فرآیند خط مشی گذاری معطوف می کنند. یکی از روش های جدید مورد استفاده در این رویکرد جدید، تحلیل ذینفع است که نقش آفرینان دخیل در فرآیند خط مشی عمومی و همین طور میزان اثرگذاری آنها را به خوبی شناسایی و تحصیل می کند. مدیران دولتی با استفاده از این روش می توانند نقش آفرینان، نقش آنها و همچنین تعاملات ایشان را شناسایی کنند و در نتیجه به شناخت بهتری از بافت فعالیت خود دست می یابند. این شناخت افزون بر بالابردن درک خط مشی گذار و مدیران، می تواند احتمال موفقیت خط مشی را افزایش داده و در نحوه اجرای خط مشی نیز موثر باشد. این روش به صورت گسترده در مطالعات علوم سیاسی، توسعه و محیطی مورد استفاده قرار گرفته است و می تواند مطالعات خط مشی را ارتقا دهد. در این مقاله با تکیه بر ادبیات موجود در این حوزه، چیستی و چگونگی کاربرد این روش در خط مشی پژوهی تببین و تشریح شده است