این پژوهش، با هدف شناخت سبک زندگی «دیجیتال و درحرکت» دانشجویان که اصطلاحاً آن را «موبیتال» نامیده ایم، انجام شده است. به این منظور، با روش نظریه مبنایی و تکنیک مصاحبه اپیزودیک با دانشجویان دو دانشگاه سطح یک کشور (علامه طباطبائی و صنعتی شریف) که سه گروه آموزشی اصلی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه را پوشش می دهند، گفتگو کردیم. برخلاف پژوهش هایی که فقط رضایت حاصل از کاربری تکنولوژی های نوین ارتباطی برای کاربران را برجسته می کنند، در این پژوهش دریافتیم که تجربه زیسته دانشجویان از کاربری دستگاه های دیجیتال همراه، تجربه متناقض گونه احساس «خشنودی و ناخشنودی هم زمان» است. اگرچه این تجربه در آن ها «ناهماهنگی شناختی» و احساسی دوگانه نسبت به دستگاه های دیجیتال همراه ایجاد کرده، اما دانشجویان استراتژی هایی برای کاهش این ناهماهنگی یافته اند. آن ها سعی می کنند با «انتخاب عقلانی» و «خودکنترلی» منافع خود را از این سبک زندگی جدید، حداکثر کنند و از آسیب های آن تا حد ممکن دور بمانند. همچنین، دریافتیم که هر سه عامل دانشجویان، دستگاه ها و جامعه، در شکل دهی به آنچه «سبک زندگی موبیتال» می نامیم، نقش دارند. نظریه کنشگر- شبکه، بهتر از سایر دیدگاه ها می تواند وضعیت موجود را تبیین کند. این یافته، دیدگاه مهمی در خصوص ارزیابی نظریه های موجود و چشم انداز ارزشمندی برای صورت بندی نظریه های جدید ارائه می دهد.