سقوط حکومت اخوانیِ مصر به رهبری محمد مُرسی در پی کودتای ارتش در سال 2013، این سازمان و به طور کلی آینده اسلام سیاسی را در این کشور دچار پرسش وجودی و ماهوی کرده است. نوشتار حاضر در کنار بررسی وضعیت اخوان پسا کودتا و جریان های گوناگون و گاه مقابل هم در این سازمان، به دنبال بررسی امکان و احتمال گسست و چگونگی آن در این سازمان است. برای این منظور افزون بر طبقه بندی گرایش های کنونی و دسته بندی های درونی اخوان، در تلاش برای پاسخ به این پرسش است که: آیا اخوان امکان بازسازی دوباره خود را دارد؟ علاوه بر این، امکان دگردیسی اخوان و تحول و تغییر پارادایم کنش این گروه به سمت رادیکالیزاسیون اسلامی جهادی بررسی خواهد شد. نوشتار حاضر با مفروض گرفتن دیالکتیک سه گانه عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی، به تأثیر و تأثر این متغیرها بر آینده و تشکیلات اخوان نظر دارد. برای این منظور به جهت گیری بین المللی حول محور اخوان و تلاش های آنها در این زمینه به صورت خلاصه می پردازد و در پایان، سناریوهای پیشِ روی این گروه را در بازی سیاسی داخلی مصر پس از بررسی چگونگی و چرایی امکانِ گسستِ سازمانی در اخوان و پتانسیل انشعاب آن بررسی خواهد کرد. پژوهش حاضر از روش تحقیق کتابخانه ای به همراه تحلیل متون و اسناد دستِ اول موجود در کنار تحلیل گفتار شخصیت های اصلی اخوان، بررسی مصاحبه های افراد و مسئولان اخوانی و نخبگان سیاسی مصر استفاده کرده و همچنین به بررسی داده های میدانی و آماری موجود مرتبط نیز پرداخته است. به باور نوشتار حاضر، استفاده از یک تئوری خاص به منظور شناخت وضعیتِ حال حاضر راهگشا نخواهد بود و با توجه به ماهیت چندگانه بررسی کنونی، ضرورت نگرش توصیفی تحلیلیِ عمیق با رویکرد طراحیِ مدل را در چرایی وضعیت حاضر، بدون وابستگی به نظریه ای خاص پیشنهاد می کند