افزایش منازعات محلی این سوال را در ذهن ایجاد میکند که نهاد دولت محلی چگونه میتواند در ایجاد صلح در سطح محلی تأثیرگذار باشد. بر اساس تقسیمبندی صلح از نظر کمیت، پایینترین نوع صلح، صلح محلی است و مسئول بنای صلح پایدار در سطح محلی، نهاد دولت محلی است. دولت محلی در ارتباط مستقیم و بلافصل با مردم محلی است و نسبت به شرایط محلی آگاهی کامل دارد و از مشروعیت و صلاحیت عمل بیشتری نسبت به دولت ملی در این زمینه برخوردار است. بخش اعظم ادبیات صلح در زمینه صلح محلی به نقش دولت محلی در مراحل حین و بعد از منازعه در زمینه صلحسازی متمرکز است و خلاء ادبیاتی در زمینه نقش دولت محلی در صلحسازی در مرحله قبل از منازعه وجود دارد. یافتههای مطالعات صلح در زمینه نقش دولت محلی در دو مقطع زمانی حین و بعد از منازعه نیز موردی میباشند و تئوریسازی در این زمینه صورت نگرفته است. بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی نقش دولت محلی داخلی و فراملی در صلح محلی می پردازد تا کمکی به رفع این خلاء تئوریکی بنماید. این مقاله بحث میکند که دولت محلی میتواند در ایجاد صلح در سه مرحله زمانی اشاره شده به ایفای نقش بپردازد و کارکردهای این نهاد در هر سه مقطع زمانی متفاوت است؛ هر چند که در جهت انجام این کار پیششرطهایی نیز وجود دارد.