ارسطو در تحلیل پیشین، اگرچه توضیح تفصیلی در باب قیاس های «از وضع» را وعده داده بود، اما در هیچ یک از آثاری که از او باقی مانده به چنین کاری اقدام نکرد. پس از ارسطو، شاگردان و پیروان او با نگاه به کتاب جدل انواع مختلفی از این نوع استدلال را معرفی کردند؛ اسکندر در شرح خود بر تحلیل پیشین ارسطو، آگاهانه سعی کرد تا اثبات ناپذیرهای رواقی را در ذیل قیاس «از وضع» ارسطو قرار دهد و بدین ترتیب چهارچوبی برای منطق گزاره های ارسطویی فراهم آورد؛ این تلاش اسکندر با پذیرش ضمنی مشاییان مختلف در دوره های بعد مواجه شد. فارابی ملهم از مشاییان، اگرچه قیاس «از وضع» ارسطو را در چهارچوبی مشایی دریافت، اما به برخی از آموزه های ارسطو در خصوص قیاس «از وضع» - به ویژه شرط توافق در جدل - پای بند ماند و بدون اشار ه خاصی، اصطلاح «قیاس وضعی» را در سه معنای مختلف به کار برد. با این همه، دریافت فارابی از قیاس های شرطی به مثابه یکی از انواع قیاس های «از وضع» - بیش از اسکندر -مشابهت های بسیاری را با دیدگاه جالینوس نشان می دهد.