آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

بحث «وحدت و کثرت» یکی از مهم ترین مسایل فلسفی است. تبیین چگونگی نسبت واحد و کثیر از مسایلی است که همواره محل تشتت آرای حکما است. در این میان، ملاصدرا ضمن رد هریک از چهار قسم تقابل (تناقض، عدم و ملکه، تضاد، تضایف) و بر اساس مبانی خویش در حکمت متعالیه، نظریه تقابل تشکیکی را مطرح می کند، اما از آن جا که ایشان در برخی آثار، باز از تقابل وحدت و کثرت سخن گفته است، سؤال مهمی در این جا رخ می کند و آن این که اگر وحدت و کثرت دو مفهوم مقابل یک دیگرند، این مسیله چگونه با نظریه او در خصوص وحدت تشکیکی صادق است؟ و آیا این تقابل، تقابلی بالذات است یا بالعرض؟ در پاسخ به این سؤال - چنانکه در مقاله خواهیم دید - ملاصدرا در برخی آثار، با عدول از رأی مشهور حکما، ضمن قایل شدن به تقابل ذاتی بین آن دو، آن را نوع پنجمی از تقابل دانسته که در آن اختلاف بین واحد و کثیر، نه در طرد ذاتی یک دیگر، بلکه تنها در حد اختلافی در کمال و نقص است.

تبلیغات