آیا حجاب، از جمله ارزش های اخلاقی بوده و ریشه در تکوین دارد یا در زمره ی آداب محسوب شده و به اعتبار و عرف وابسته است؟ پاسخ به این مسأله نیازمند تبیین معیار تمایز آداب از ارزش ها است. بر اساس تفاوت های بین ارزش ها و آداب، معیار تمایز ارزش از ادب را می توان این گونه دانست؛ هر مقوله ی ارزشی که 1- مربوط به ساحت درونیِ انسان باشد؛ 2- منشأ تکوینی داشته باشد؛ 3- استدلال پذیر باشد؛ 4- ارتباط مستقیم با سعادت انسان داشته باشد؛ و 5- مشترک بین همگان باشد؛ ارزش اخلاقی محسوب خواهد شد. در غیر این صورت، به شرط این که از خصایص آداب برخوردار باشد، باید آن را در زمره ی آداب قرار داد. این خصایص پنج گانه در مقوله ی «حجاب» و پوشش زن وجود دارد. بر این اساس، حجاب، برخلاف آداب، امری وضعی و اعتباری نیست، و حقیقتِ ارزش بودنِ آن به شرایط جوامع بستگی ندارد. این مقاله، ضمن تبیین معیار تمایز آداب از ارزش ها، تلاش نموده تا با روش تحلیلی و کیفی، با تأکید بر آراء تفسیریِ آیت الله جوادی آملی، نشان دهد که حجاب ریشه در واقع دارد. از این رو، تلقّی برخی نواندیشان مبنی بر قرار دادن حجاب در زمره ی آداب و اتّخاذ رهیافت ناواقع گرایانه در مورد آن، موجّه نیست.