آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۳

چکیده

نشانه های ژئوپلیتیکی خلیج فارس در دوران بعد از جنگ سرد حاکی از این است که این منطقه دچار بی ثباتی و بحران امنیتی فزاینده ای شده است. جنگ دوم خلیج فارس (1991)، جنگ آمریکا علیه افغانستان (2001) و اشغال عراق (2003) نشان می دهد که در این حوزه جغرافیایی تمامی شاخص های مربوط به تئوری کمربند شکننده «سائل کوهن» وجود دارد. برای گذار از چنین محیطی، کشورهای منطقه ای خلیج فارس نیازمند ایجاد جامعه امنیتی تکثرگرا هستند، به گونه ای که بتوانند امنیت منطقه ای پایدارتری را ایجاد نمایند. تحقق این امر نیازمند رژیم های اعتمادساز و گذار از ناسازه های امنیتی می باشد. سوال اصلی آن است که چگونه می توان از چالش های کمربند شکننده عبور کرد؟ فرضیه مقاله عبارتست از اینکه: از طریق سازماندهی الگوی امنیت همیارانه می توان به چنین هدفی نایل شد. تبیین آن از طریق به کارگیری روش تحلیل داده ها انجام می گیرد. در این رابطه، شاخص های تئوری کمربند شکننده مطرح می شود و برای عبور از چنین شرایطی، چگونگی اجرایی سازی امنیت همیارانه بررسی می گردد. انجام این امر از طریق مشارکت چندجانبه بازیگران منطقه ای، تحقق امنیت سازه انگارانه، افزایش ظرفیت تلافی جویی، ارتقا دیپلماسی پیشگیرانه و افزایش همکاری های امنیت منطقه ای امکان پذیر است.

تبلیغات