شاخص های علم در سیاست گذاری علم به عنوان ابزارهای اندازه گیری پیشرفت علمی استفاده می شوند و فلاسفه علم، نظریه های مختلفی را در باب پیشرفت علمی طرح کرده اند. هدف اصلی این مقاله پاسخ به این پرسش است که: «آیا شاخص های علم نشان دهنده پیشرفت علمی، آنچنان که این نظریه ها مطرح کرده اند، هستند؟». این مقاله می کوشد تا نشان دهد که اگر پیشرفت علمی به معنای معرفتی و اگر معرفت علمی به معنای بسط یافته اجتماعی فرض شود، آنگاه شاخص های علم ابزارهای «مناسبی» برای اندازه گیری معرفت علمی و پیشرفت علمی هستند. در این مقاله، بخش نخست به نقش شاخص های علم در حوزه سیاست گذاری علم می پردازد؛ بخش دوم، به رابطه میان شاخص های علم و پیشرفت علمی از دیدگاه سیاست گذاری اختصاص دارد؛ در بخش سوم، با اشاره به سه دسته نگرش فلسفی در باب پیشرفت علمی، نشان داده می شود که نگرش یا شرح معرفتی از پیشرفت علمی با معنای مورد نظر سیاست گذاران از پیشرفت علمی مطابق است و دو شرح دیگر با معنای یادشده ناسازگار هستند؛ بخش چهارم، به معرفت علمی اجتماعی و شرح بسط یافته اجتماعی از آن اختصاص دارد و در بخش پنجم نیز استدلال می شود که شاخص های علم، معرفت علمی بسط یافته اجتماعی را نشان می دهند و در نتیجه، بازنمای پیشرفت علمی هستند.