آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

در این مقاله با تأکید بر نقش ابعاد هویتی و برساخت ها در سیاست خارجی، به بررسی نگاه هویت بنیان آمریکا به مسائل بین المللی و ریشه های سازه انگارانه مبانی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال موضوع هسته ای ایران پرداخته می شود. از منظر ایالات متحده، ایران بعد از انقلاب اساساً در ضدیت با ارزش های غربی و نقطه مقابل لیبرال دموکراسی تعریف شده است که دارای ویژگی هایی همچون تلاش برای دستیابی به سلاح های کشتارجمعی، نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی است. این برداشت از ایران، از آن بازیگری چالشگر و ماجراجو در عرصه بین الملل می سازد که امنیت ملی آمریکا و صلح و ثبات بین المللی را به مخاطره می اندازد و برای آن تهدید به شمار می آید. این نگاه و رویکرد برساخته از ایران، کاملاً گویای تأثیر انگاره های شناختی و برداشت های متعدد از هویت خود (ایالات متحده آمریکا) و دیگری (جمهوری اسلامی ایران) است که مبنای ورود به پرونده هسته ای می شود. ایالات متحده آمریکا سیاست خارجی خود را در خصوص پرونده هسته ای ایران، با توجه به رویکرد هویتی و برساخت ویژه از ایران، در چارچوب حفظ رژیم منع گسترش سلاح های اتمی، هژمونی طلبی و یکجانبه گرایی، تهدید و نظامی گری بر مبنای چند عنصر هویتی، همچون رسالت مداری، استثناگرایی و دشمن سازی تعریف کرده و براین اساس، سیاست خارجی خود را در قبال فعالیت هسته ای ایران تنظیم ساخته و پیش برده است. برای فهم مبانی سیاست خارجی آمریکا، باید به بررسی نوع نگرش ها و نظام معنایی آن پرداخت و ازآنجاکه روش های اثبات گرا دراین باره ناتوان اند، روش های تفسیری می توانند کارگشا باشند که در این پژوهش به دلیل اینکه سازه انگاری بر نقش هویت و باورهای ذهنی در تعریف منافع، تصمیم سازی و شکل دهی رفتار سیاست خارجی تأکید دارد، از روش سازه انگاری بهره گرفته شده است.

تبلیغات