در دوره صفویه یکی از گروه های اصلی در حرمسرای شاهی و تأثیرگذار در مسائل سیاسی و اجتماعی، زنانی بودند که ابتدا به صورت اسیر جنگی، سفیر صلح یا واسطه شفاهت خواهی از مناطق مختلف قفقاز وارد دربار شاهان صفویه شدند. این نوشتار می خواهد ضمن اشاره به شکل و دلایل ورود زنان قفقازی به دربار و به دست آوردن نفوذ در آن، به این پرسش پاسخ دهد که زنان قفقازی در تحولات سیاسی و درباری چه نقشی داشته اند و آنان در قالب این نقش چگونه مسیر تحولات تاریخی را به نفع خویش تغییر داده اند و سرانجام اینکه آیا اقدامات آنان منجر به سقوط صفویه می شود؟ فرضیه نوشتار این است که این زنان با به دست آوردن عنوان و نقش سفیر صلح، همسر پادشاه و مادر شاهزاده توانستند در مناسبات سیاسی و تصمیم گیری های مهم کشور از راه ائتلاف با وزیران، هم نژادان، خواجگان و بزرگان درباری و با تکیه بر عوامل توطئه و دسیسه بر روند رویدادهای سیاسی، مسائل جانشینی و مناسبات حکومتی دخالت کنند. نتیجه این عملکرد آنان گاه منافع شخصی یعنی جذب پادشاه به سوی خویش و جلوگیری از حملات مکرر به سرزمین خویش، زن بارگی شاهان و تعویض پادشاهان بود، گاه به صلح و ثبات سیاسی و گاه به آشوب و بی نظمی در حرمسرا و تضعیف ساختار حکومت منجر می شد که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.