با روی کارآمدن دوباره پوتین در روسیه فرصت دیگری فراهم شد تا این کشور هم زمان هم از غرب دوری کند و هم از منافع همگرایی با آن در عرصه سیاست خارجی و معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای بهره لازم را ببرد. رویکرد واگرایی و استقلال روسیه در نقاط مورد اختلاف با غرب، سطح نفوذ این کشور را در عرصه بین المللی افزایش می دهد. پرسش اصلی نوشتار این است که آیا سیاست خارجی روسیه در دوره جدید ریاست جمهوری پوتین، تداوم سیاست های گذشته او است؟ و یا اینکه او سیاست تداوم و تغییر را به کار گرفته است؟ با روشی توصیفی تحلیلی می توان گفت که سیاست خارجی روسیه در رویکردها، دچار چرخشی متفاوت از گذشته شده است و سیاست خارجی این کشور که پیش از این با مبنایی اوراسیاگرا، اما با تعادلی غرب محور شناخته می شد به یک باره با مبنایی «آتلانتیک گرا» (غرب گرا) و تعادلی شرق محور اجرایی شد که مبانی نظری این نوشتار بر آن استوار شده است. فرضیه نوشتار این است که با توجه به فضای بین المللی جدید، به کارگرفتن رویکرد عمل گرایانه از سوی پوتین در سیاست خارجی نوین روسیه را باید تلفیقی از اصول گذشته و رویکردهای جدید دانست.