جامعه همواره از حسابرسان انتظار داشته است که تقلب های موجود در صورت های مالی را کشف کنند. در طول تاریخ، حرفه ی حسابرسی در ابتدا هدف اولیه و اساسی اش، کشف تقلب بوده، به تدریج این مسئولیت را انکار نموده است، اما با توجه به رسوایی های سالهای اخیر در حرفه حسابداری و حسابرسی، در پاسخ به فشار جامعه و دولتمردان، حرفه دوباره مسئولیت هایی را در کشف تقلب پذیرفته است و سعی کرده تا فرآیند ارزیابی خود از ریسک تقلب را بهبود بخشد. از جمله مواردی که در این زمینه به حسابرسان کمک شایانی می کند استفاده از ابزار کمکی تصمیم گیری است. این ابزار در واقع مسیر درست ارزیابی را به حسابرسان نشان می دهد.
با توجه به عدم تمایل حسابرسان به استفاده از این ابزار، در این تحقیق ما به دنبال تعیین موثرترین عامل از بین عوامل اندازه شرکت صاحبکار، اعتماد به توانایی، سودمندی ابزار کمکی، فشار حرفه بر استفاده از ابزار کمکی در ارزیابی ریسک تقلب هستیم تا با یافتن عامل مورد نظر، از مسئولین بخواهیم به آن بیشتر توجه کرده و با درنظر گرفتن میزان تأثیر سایر عوامل سعی کنند میزان استفاده از این ابزار را در جهت بهبود فرآیند ارزیابی ریسک تقلب افزایش دهند. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل حسابرسان مستقل شاغل در سازمان حسابرسی و موسسات حسابرسی خصوصی در دو استان اصفهان و تهران می باشد که از میان آنان، افرادی به عنوان نمونه به طور تصادفی انتخاب شده اند. به منظور محاسبه تعداد نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که حجم نمونه ی مورد نظر 100 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده حاصل از پرسشنامه از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است.طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، اثر عوامل بر میزان استفاده از ابزار کمکی از راست به چپ افزایش می یابد:فشار حرفه، اندازه شرکت صاحبکار، سودمندی حاصل شده، اعتماد به توانایی.