هدف این تحقیق بررسی تئوری های معرف افشای اختیاری است. افشای اختیاری، افشای اطلاعاتی است فراتر از تعهدات قانونی، که به وسیله نهادهای قانونگذار تدوین شده است و نقش مهمی در کاهش عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران برون سازمانی ایفا می کند. نتایج تحقیقات نشان می دهد، تئوری نمایندگی ( به دلیل تضاد منافع میان مدیر و مالک)، تئوری علامت دهی (به دلیل اطلاعات نامتقارن)، تئوری نیاز سرمایه (به دلیل نیاز به جذب سرمایه خارجی) و تئوری مشروعیت (به دلیل نیاز به تداوم فعالیت و تامین نیازهای اجتماعی)، تئوریهای معرف افشای اختیاری اطلاعات هستند. در مورد افشاء اختیاری، مدیران چنین افشاهایی را زمانی انجام می دهند که منافع حاصل از آن بیش از هزینه های آن باشد. در این مقاله ضمن بررسی تئوریهای افشاء اختیاری، هزینه و منافع حاصل از افشاء اطلاعات، محرکه های افشاء اختیاری اطلاعات و عوامل محدود کننده افشاء اختیاری اطلاعات، مورد بررسی قرار می گیرند.