در قرن بیستم، عوامل گوناگونی در شکل گیری قدرت های جدید جهانی نقش داشته اند که شناخت این عوامل و بررسی چگونگی اثرگذاری آنها بسیار با اهمیت است. به طور قطع، یکی از این عوامل قدرت زا فناوری می باشد که با تأثیرگذاری بر حوزه های مختلف نظامی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجب افزایش قدرت ملی و فاصله گیری چند کشور از بقیه شده است. قدرت ملی در هر کشوری جایگاه آن را در سلسله مراتب قدرت جهانی یا ساختار ژئوپلیتیکی جهانی تعیین می کند که امروزه، ارتباط مستقیمی با درک مفاهیم اقتصاد ملی دارد. تأثیر مثبت و اساسی فعالیت در زمینه های اقتصادی بر رشد و توسعه قدرت ملی را می توان در بازسازی و برتری کشور های شکست خورده آلمان و ژاپن به دلیل بهره مندی از اقتصاد و فناوری و متقابلاً بهره مندی کمتر روسیه در صحنه جهانی با وجود دارا بودن قدرت نظامی مشاهده کرد.پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که علم و فناوری چگونه می تواند در تعامل با اقتصاد، موجب ارتقاء جایگاه منطقه ای و جهانی کشور شود. به همین جهت روش توصیفی – تحلیلی به عنوان روش تحقیق انتخاب شده و از چارچوب نظری «نظام ملی نوآوری» استفاده گردید، گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. برای مطالعه تطبیقی نیز کشور هند انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که در کشورمان علی رغم وجود زیرساخت های لازم، نیروی انسانی کارآمد و تأکید و برنامه ریزی در سطح ملی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین فناوری زیستی، این دو بخش فناوری، تأثیر قابل توجهی در اقتصاد ملی نداشته اند در حالی که در هند، علی رغم جمعیت فقیر زیاد، بوروکراسی پیچیده، فساد اداری و مشکلاتی از این دست، با مدیریت مؤثر دو بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات و زیست فناوری، اقتصاد ملی قدرتمندی شکل گرفته و اشتغال و ثروت قابل توجهی تولید شده است. اقتصاد مبتنی بر فناوری در کنار سایر مؤلفه های قدرت همچون جمعیت، سرزمین پهناور و تسلیحات استراتژیک نظامی موجب ارتقاء جایگاه جهانی هند تا سطح قدرت های نوظهور شده است.