در این مقاله می کوشیم ضمن بیان مقدمه ای کوتاه پیرامون اوپانیشادها و طرح بسیاری از مسائل فلسفی-عرفانی، قلمرو معنایی گورو، اقسام گورو، اوصاف شاگرد و گورو، آداب و تعالیم گورو و نقش آن در منازل سلوک را در تفکر عرفانی اوپانیشادها بحث و بررسی کنیم. پر واضح است که در فلسفه و ادبیات عرفانی شرق یکی از سنن هندویی که در آن حضور گورو بسیار پررنگ است اوپانیشادها می باشد. تا آنجا که اگر بگوئیم اوپانیشادها، رساله هایی پیرامون گفتگوی شاگردان با گورو است سخنی به گزاف نگفته ایم.
در فلسفه ی ودایی، گورو به مثابه ی هر یک از خدایان سه گانه هندویی یعنی برهما، شیوا و ویشنو تصویر شده است. در این متون، گورو بیشتر جنبه عینی دارد. از این رو، اغلب از آن به برهما و ریشی تعبیر می شود، یعنی پیشوایان دینی که حقایق ازلی و اسرار مربوط به آیین قربانی را به نومریدان تعلیم می دهند. اما در تفکر عرفانی اوپانیشادها گورو گاهی جنبه عینی و گاهی جنبه ذهنی دارد. جنبه عینی گورو همان دهیرا و انسان نامشوّش است. این در حالی است که جنبه ذهنی گورو به مرشدی معنوی و راهنمایی درونی اطلاق می شود که پس از طی منازل سلوک در ژرفای وجود نومرید اهل سلوک به ظهور می رسد و هدایت او را بر عهده می گیرد.