در پایان عوامل مؤثر در تداوم همکاری آسه آن +3 به منظور تحقق منطقه گرایی در کل منطقه شرق آسیا ارائه می شود. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی است.در پایان جنگ سرد و با گسترش جهانی شدن، منطقه گرایی نوین در دو دهه اخیر به یکی از اصلی ترین موضوع های رشته های اقتصاد بین الملل، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی بین المللی تبدیل شده است. اینک نوعی دیالکتیک جهانی شدن و منطقه گرایی در سیاست بین الملل آمده است. منطقه جنوب شرق آسیا هم از مناطقی است که اگرچه منطقه گرایی در آن به دوران جنگ سرد و به صورت مشخص شکل گیری اتحادیه ملت های جنوب شرق آسیا (آسه آن) در سال 1967 برمی گردد، اما از دهه 1990 موضوع منطقه گرایی در آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است. این روند را می توان در قالب ترتیبات و سازمان های منطقه ای در این منطقه مشاهده کرد. به عنوان نمونه با رخدادن بحران مالی در سال 1997، تلاش هایی در جهت گسترش همکاری میان کشورهای عضو آسه آن و سه کشور واقع در منطقه شمال شرق آسیا یعنی چین، ژاپن و کره جنوبی آغاز شده است که طرح آسه آن + 3 ( آسه آن + کره جنوبی، ژاپن و چین) از مهم ترین نمودهای آن محسوب می شود. با برطرف شدن بحران مالی همکاری میان اعضای آسه آن و سه کشور یادشده علاوه بر اینکه در حوزه اقتصادی و تجاری گسترش یافته است، به حوزه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز تسری یافته است. به گونه ای که در نشست سران آسه آن در سال 2003 در بالی- اندونزی، مقرر شد تا سال 2020 جامعه آسه آن در سه حوزه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی با تعمیق همکاری با سه کشور ژاپن، چین و کره جنوبی عملی شود. سؤال اصلی مقاله این است که تا چه اندازه می توان به تحقق منطقه گرایی در منطقه شرق آسیا امیدوار بود؟ سؤال های فرعی مطرح شده در این مقاله هم عبارتند از:چه رابطه ای بین دو پدیده جهانی شدن و منطقه گرایی وجود دارد؟ مهم ترین نمود منطقه گرایی در شرق آسیا چیست و چه زمینه ها و عواملی سبب شکل گیری آن شده اند؟ برای پاسخ به پرسش های مورد اشاره، این مقاله از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش نخست ویژگی های منطقه گرایی نوین و تفاوت های آن با منطقه گرایی قدیم مورد بررسی قرار می گیرد. سپس رابطه میان دو پدیده جهانی شدن و منطقه گرایی نوین بررسی می شود. در بخش سوم زمینه ها و عوامل مؤثر بر شکل گیری آسه آن + 3 مطرح می شود.