هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان کارایی دروس عملی مقطع کارشناسی رشته تربیت بدنی در مرتفع کردن نیازهای این درس از دیدگاه دبیران تربیت بدنی می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - مقایسه ای می باشد که جامعه آماری آن را کلیه دبیران تربیت بدنی سطح شهر تبریز تشکیل می دادند که تعداد آن ها برابر با650نفر می باشد. بر اساس جدول کرجسای و مورگان حجم نمونه آماری آماری245نفر مشخص گردید که223پرسش نامه به درستی برگشت داده شد. نمونه گیری به صورت خوشه ای- تصادفی و با توجه به نسبت دبیران شاغل در هر ناحیه انجام پذیرفت. از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، نمودارها و جداول) و آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. از پرسش نامه محقق ساخته که دارای 29 گویه بود، به منظور جمع آوری اطلاعات پژوهش استفاده گردید که پایایی سؤالات پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ و با اجرای مطالعه راهنما 72/0 به دست آمد و روایی آن به صورت صوری و محتوایی به تائید 8 نفر از صاحب نظران و متخصصان تربیت بدنی رسید. یافته ها نشان داد که بین میزان همخوانی اهداف دروس عملی دوره کارشناسی با اهداف عمومی درس تربیت بدنی در مدارس از نظر دبیران تربیت بدنی تفاوت وجود دارد. همچنین دروس عملی دوره کارشناسی در مرتفع کردن نیازهای درس تربیت بدنی در مدارس کافی نمی باشد و پاسخگوی این امر نیست و میزان تناسب دروس عملی دوره کارشناسی تربیت بدنی در بین دبیران تربیت بدنی متفاوت بوده و نشان از ناکافی بودن و عدم تناسب تعداد دروس و واحدهای ارائه شده برای دبیران تربیت بدنی می باشد. بر این اساس نیاز به بازنگری در دروس و سرفصل مقطع کارشناسی رشته تربیت بدنی ضروری به نظر می رسد و هر چه سریع تر بایستی نسبت به بروز رسانی آن اقداماتی به عمل آید.