جانشین پروری از مهم ترین استراتژی های بقا برای فعالیت اثربخش در جهان متلاطم است. صرف نظر از اهمیت استراتژی، در هر سازمان مجموعه متنوعی از عوامل تسهیل گر و بازدارنده در فراگرد توسعه برنامه جانشین پروری ظاهر می شوند که به نوعی میدان نیروی پر چالشی را ایجاد می-نمایند.
پژوهش حاضر ضمن استفاده از روش کیفی؛ تلاش نموده است تا تجارب مدیران عالی را مستند سازد. حاصل، تاکید بر عوامل جدیدی است که به لحاظ فرهنگ سازمانی و رایج در سازمان های ایرانی به ویژه از طریق عدم صداقت در ارایه اطلاعات، عدم اعتماد به یکدیگر و حسادت نسبت به همکاران در کنار عوامل جهان شمولی چون عدم حمایت مدیران عالی، دشواری محاسبه هزینه و منفعت، و فقدان انگیزه عمومی در میان کارکنان در برابر توسعه برنامه جانشین ای را برای جانشین پروری ایجاد می کنند.