این مقاله سعی در شناخت عناصر ژئوپلیتیکی در سطح روابط دوجانبه ایران و افغانستان و تهدیدات و فرصتهای ناشی از آن دارد و این پرسش را طرح میکند که عناصر ژئوپلیتیکی محلی تأثیرگذار در روابط دو کشور کدامند و چه تهدیدات مشترکی را ایجاد کرده اند؟ و آیا میتوان تهدیدات ناشی از این عناصر مشترک را با توسل به عناصر ژئواکونومیکی بین دو کشور به فرصتهای مشترک تبدیل کرد؟ در پاسخ به پرسش مذکور، این فرضیه مطرح شد که «عناصر ژئوپلیتیکی از جمله ژئوپلیتیک مرزها، مواد مخدر، مهاجرت، قومیتها، استانهای مرزی و راههای مواصلاتی بین آنها سبب ساز تهدیدات امنیتی مشترک و به همان میزان فرصت های مشترکی است که منطق ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک روابط دو کشور را در دوره نوین شکل میدهد». جهت آزمون فرضیه، پژوهش حاضر ضمن ارائه یک مدل، رهیافت ژئوپلیتیک رادیکال را به عنوان الگویی برای بررسی روابط دوجانبه ایران و افغانستان ارائه میکند. بنابراین در بخش نخست با استخدام مکتب ژئوپلیتیک رادیکال، سعی در استخراج الگویی برای بررسی تهدیدات و فرصتهای عناصر ژئوپلیتیکی در سطح روابط دوجانبه دارد. در بخش دوم به منظور کاربست مباحث نظری فوق، تهدیدات این عناصر و فرصتهای ناشی از آن و تأثیر این عناصر بر حضور گستردة ایران در بازسازی افغانستان و اجرای برخی پروژه های مربوطه بحث می شود. در آخر نیز سیاستهایی برای استفاده بیشتر سیاستگذران پیشنهاد میگردد. این اطلاعات با روش توصیفی- تحلیلی و آماری و با تکیه بر منابع اسنادی و تحلیل محتوای گزارشات مؤسسات دخیل در بازسازی افغانستان گردآوری و به رشته تحریر درآمده است. یافته های تحقیق نشان میدهد، در ژئوپلیتیک رادیکال، منطق رفتار ایران و افغانستان در چارچوب منطق ژئوپلیتیکی و منطق ژئواکونومیکی تعیین میگردد. این دو منطق موجب همکاری در سطح جهانی، منطقه ای و محلی گردیده است. به جای تعارض، دو کشور را به همکاری سوق داده و سبب ساز مشارکت ایران در بازسازی افغانستان و خلق فرصتهای تجاری و سرمایه گذاری شده است. بنابراین فرصت آفرینی ژئواکونومیکی باعث شده، حجم مبادلات دو کشور نسبت به یک دهه قبل 12 برابر و حجم سرمایه گذاری های افغانیها در ایران نیز به بیش از 60 میلیون دلار برسد.