آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱

چکیده

قدرت های بزرگ به منظور تأمین منافع ملی و نیز تسلط بر مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان، با قدرت های منطقه ای متحد می شوند. ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت بین المللی با اسرائیل در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه دارای اتحاد منحصر به فرد می باشند، به گونه ای که این مسئله به عنوان یکی از موضوعات بحث برانگیز در روابط بین الملل تبدیل شده است. در مقاله حاضر در پاسخ به ماهیت و چرایی روابط گام به گام آمریکا و اسرائیل و تبدیل آن به روابط ویژه، سه متغیر و فرضیه مورد بررسی قرار گرفت: پیشینه تاریخی، ارزش ها و فرهنگ مشترک؛ و نیز تأثیر گروه های لابی یهودی بر تصمیمات سیاست خارجی آمریکا، به عنوان فرضیه های رقیب و با استناد به موارد گواه نشان داده شده است که این مؤلفه ها به تنهایی نمی توانند پاسخ منطقی و قانع کننده به چرایی روابط منحصر به فرد میان آمریکا و اسرائیل تلقی شوند. بنابراین، فرضیه اصلی تحت عنوان «منافع استراتژیک مشترک» که براساس نظریه نئورئالیسم در شاخصه های مختلف سیاسی و نظامی تدوین شده است، نشان می دهد که «متحدان استراتژیک» در به حداکثر رساندن منافع ملی خود از روش های مختلف نرم افزاری، سخت افزاری و یا ترکیبی از آنها که اصولاً در تضاد با منافع دولت های خاورمیانه است، استفاده می کنند. همکاری تسلیحاتی دو کشور موجب شده است خاورمیانه هم اکنون بزرگترین مسابقه تسلیحاتی جهان را به خود اختصاص دهد. یافته های پژوهش نشان میدهد که میزان استحکام «اتحاد استراتژیک میان آمریکاو اسرائیل» و «انشقاق و ناامنی میان کشورهای منطقه خاورمیانه» دارای ارتباط معناداری است. راهکار برای دولت های خاورمیانه جهت خروج از وضع موجود می تواند بر پایه استراتژی «موازنه تهدید» استوار شود. در نهایت، نقش ایران در شکل دهی به این رویکرد، با اهمیت ارزیابی شده است.

تبلیغات