آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱

چکیده

تنش زدایی در سیاست خارجی ایران از سال 1367 شروع شد. در این دوران، شاهد تغییر در «جهت گیری» و «نقش ملی» سیاست خارجی ایران می باشیم. این امر را می توان انعکاس ضرورت های اقتصادی، استراتژیک و امنیتی دانست. بر اساس ضرورت های دوران جدید، شاهد تغییر در اولویت های سیاست خارجی و اقتصادی ایران بوده ایم. موج اول تنش زدایی را می توان عامل بازسازی روابط ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه دانست.موج دوم تنش زدایی از سال 1376 آغاز شد. در این مقطع زمانی، شرایط برای ارتقا سطح همکاری های ایران با کشورهای اروپایی فراهم شد. محور اصلی موج دوم تنش زدایی بر گسترش روند «اعتمادسازی» قرار داشت. همکاری های اقتصادی و استراتژیک ایران با کشورهای اروپایی ارتقا یافت. در این دوران، تلاش گسترده ای برای «مشارکت موثر» ایران با سایر کشورهای جهان در حوزه های اقتصادی و استراتژیک انجام شد.روند یاد شده در دهه 1380 با نشانه هایی از برگشت پذیری همراه گردید. این امر ناشی از عدم توازن در فرآیندهای تنش زدایی می باشد. در دوران جدید، اولویت های سیاسی و استراتژیک ایران تغییر یافت. جلوه هایی از عدم توازن در موضوعات سیاست خارجی و امنیتی ایران به وجود آمد. از سوی دیگر، شاهد فرآیندی می باشیم که به موجب آن، نقش ملی ایران در سیاست خارجی دگرگون شد. همکاری های چندجانبه، به تضادهای گسترش یابنده تبدیل گردید. این امر نشان می دهد که جلوه هایی از عدم توازن در فرآیندهای سیاست خارجی ایران ظهور یافته و تاثیر خود را بر بسیاری از موضوعات بر جای گذاشته است.دلایل مختلفی برای شکل گیری عدم توازن در سیاست خارجی تنش زدا وجود دارد. فرضیه این مقاله آن است که «عوامل ساختاری» به موازات مولفه های فروملی از جمله «نقش نخبگان»، عامل تغییر در سیاست خارجی و ظهور مولفه های نامتوازن گردیده است. روش پژوهش نیز در قالب مدل ساختار ـ کارگزار انجام گرفته، نقش نیروهای بین المللی را به موازات تغییر در نخبگان سیاسی برجسته می سازد

تبلیغات