بر اساس چهارچوب مفهومی مقاله، پس انداز، در اکثر حالت ها، خودداری از مصرف در زمان حال است. پس مطالعه مصرف و تغییرات آن برای بررسی امر پس انداز، مدخلیت تام دارد. بنابراین، پس از چندین مرحله مصاحبه عمیق و گسترده با افراد مصاحبه شونده درباره شیوه های مصرف و پس انداز و دلایل و شیوه های تصمیم گیری شان و رفت و برگشت های متعدد میان مشاهدات و تحلیل های نظری و به تبع آن، ایجاد تغییرات در شیوه های مشاهده واقعیت و بعد از آن، حصول اطمینان از رسیدن به حد اشباع، به مرحله تحلیل نهایی و نگارش رسیدیم. مشاهدات شیوه مند، حاکی از این بودند که مصاحبه شوندگان معمولاً دو تا چهار «خواسته نداشته» دارند که مهم ترین آن ها، خواسته ای بوده که رفع آن بیشترین حد از «رضامندی و تثبیت و آرامش» را برای مصرف کننده به همراه داشته است. این خواسته ها، با توجه به نظام ترجیحات مصرفی اشخاص، اولین ها محسوب می شوند. به این معنی که گام اول در پلکان «نظام ترجیحات» آن ها محسوب می شود. اگر درآمد شخص افزایش یابد، بیش از نیم آن را در گام اول پس انداز می کنند و وقتی بخواهند به مصرف اختصاص دهند، یکی از شکل های اصلی آن، «افزایش کیفیت های ناپیدا»ست. همچنین اگر درآمدهای شخص با کاهش روبه رو شود، دفاع از استانداردهای سبک مصرف، عکس العمل رایج در بین مصاحبه شوندگان بوده است. انگیزه مصاحبه شوندگان برای پس انداز کردن، ایجاد احساس توانایی و تامین خواسته ها بوده است. آن ها این کار را از طریق ایجاد تعهد درونی و الزام بیرونی و دور از دسترس نگه داشتن پول انجام می دهند. الگوی تصمیم گیری غالب برای شیوه پس اندازکردن، الگوی «حذف از طریق جنبه ها» بوده است و در این میان، اولویت را به ویژگی های تناسب و نفع می دهند.