آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

مقولات اجتماعی اساساً پیچیده و متنوع هستند و از این رو تاملات در این خصوص همواره عرصه نظریه پردازی با محوریت مسئله اجتماعی را موضوع بحث برانگیزی قرار داده است. آنچه لازم است در ورود به چنین مباحثی مورد توجه جدی قرار گیرد، چگونگی ورود به عرصه مطالعات جامعه شناسی با تاکید بر تنوع دیدگاه های متفکران این عرصه است. باید اذعان داشت امروزه متغیرهای مختلفی در فرایند تحلیل مسائل اجتماعی میل به نظریه پردازی دارند و صرفاً اتکا به برخی نظریه های کلاسیک برای درک مسائل پیچیده و بغرنج اجتماعی کارساز نیست. از سویی ترویج و توسعه نظریه پردازی در حل مسائل اجتماعی، نیازها و پرسش های جدیدی را فراروی جامعه شناسی قرار داده که فراتر از ظرفیت های این رشته بوده و بنابراین موجودیت و کارآمدی آن را به چالش کشیده اند. طبیعی است که نمی توان بر اساس آنچه تاکنون به رشد و بالندگی جامعه شناسی و حوزه های منتسب به آن از جمله جامعه شناسی سیاسی، و ایجاد چارچوب های فعلی در شعب جامعه شناسی خرد و جامعه شناسی کلان انجامیده است، تکیه نمود. امروزه فیلسوفان علوم اجتماعی در مرز میان تحقیق تجربی و تحلیل فلسفی قرار دارند و دو هدف عمده را دنبال می کنند. یکی عمیق تر کردن درک فلسفی ما از جامعه شناسی به دلیل تئوری پردازی در این علم و دیگری فراهم آوردن پایه ای برای پیشرفت در علوم مذکور با فراهم آوردن اندیشه های اصلی تئوریک و تحلیل دقیق آنها. در ضمن با مروری بر نظریات کلاسیک جامعه شناسی سعی شده است جایگاه نظریه پردازی در جامعه شناسی به عنوان مجموعه کوشش های پیشینی که در بردارنده فعالیت های نظری درخصوص نحوه رابطه میان متغیرهای نوین اجتماعی متاثر از مسائل اجتماعی است، بررسی شود.

تبلیغات