اندیشه مربوط به طراحی و تدوین الگویی «ایرانی ـ اسلامی» برای دستیابی به توسعه، مدتی است که در کشور مطرح شده است. در این زمان، برخی نویسندگان و نهادها مقالات و طرح هایی در خصوص مشخصه های چنین الگویی ارایه کرده اند. در مقاله حاضر استدلال می شود که با توجه به آنکه همه الگوهای توسعه در زمره تکنولوژی ها محسوب می شوند و همه تکنولوژی ها به ظرف و زمینه ای که در آن به کار می روند، حساس اند و علاوه بر آن حامل ارزش هایی هستند که طراحان و نیز به کاربرندگان در آنها به ودیعه می گذارند، تکمیل و تدوین یک «الگوی ایرانی ـ اسلامی توسعه» به مثابه یک «تکنولوژی بومی» ممکن است؛ اما نکته مهمی که کمتر به آن توجه می شود، آن است که چنین الگویی (به فرض کارآمد بودن و طراحی عقلانی داشتن)، جز در برخی جزئیات با دامنه محدود، با الگوهای کارآمدی که در دیگر کشورها، برای توسعه به کار می روند، تفاوتی نخواهد داشت. به این اعتبار، یاد کردن از چنین الگویی با عنوان «الگوی ایرانی ـ اسلامی»، عمدتا نوعی «نامگذاری» و فعالیت «زبانی ـ معنایی» است و جنبه واقعی آن چندان برجسته نیست.