آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

ساختارگرایی با تکیه بر اصولی همانند کل گرایی، سعی در کشف ساختار در پس واقعیت اجتماعی، سرایت قواعد زبانی به فعالیت های اجتماعی، حل نظام های فرهنگی با تقابل های دوگانه، بی اعتنایی به تاریخ و زمان، نفی سوژه محوری، قیاس ناپذیری ساختارها، مطالعه هم زمان ساختارها و توجه به عمق ساخت ها نسبت به روساخت ها در دو مکتب فرانسوی (ساختارهای زبانی) و آمریکایی (ساختارهای اجتماعی) شناخته شده است. ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی در وجهه انتقادی از فاعل شناسا (سوبژه) و تاریخ گرایی اشتراک دارند. در گذار از ساختارگرایی به پسا ساختارگرایی، که به بیانی گذرا از مدرنیسم به پسامدرنیسم هم بود، ویژگی های زیر قابل اشاره است: زبان، به عنوان یک رسانه غیر شفاف، واقعیت را شکل می دهد، و پدیده ای اجتماعی و جایگاهی برای مبارزه سیاسی تلقی می شود، سوژه ها در منشا خود اجتماعی هستند، و به نقش گفتمان و متن توجه جدی می شود.

تبلیغات