این مقاله به بررسی موسیقی و نسبت آن با مفهوم شرق شناسی و دیگر مفاهیم کلیدی در اندیشه و نقد ادوارد سعید می پردازد. با توجه به مرکزیت موضوع فرهنگ در آثار سعید و تأکیدی که او بر رابطه و تبانی آن با امپریالیسم، استعمار و نگاه شرق شناسانه می گذارد، موسیقی کلاسیک غرب در آرای او اهمیت می یابد. تحلیل زمینه های فرهنگی ـ اجتماعی موسیقی کلاسیک غرب (در یکی از واپسین آثار سعید) چونان هنری که باز تاباننده جامعه بود و هم اثر گذار بر آن، از دیگر موضوعات مطرح شده در این نوشتار است. این مقاله با بررسی ماهیت تناقض آمیز موسیقی از دیدگاه سعید ـ هنری مخاطب مدار و عمومی و در عین حال عمیقاً خصوصی ـ پایان می یابد.