مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
زنان روستایی
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
241 - 264
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی نقش مهمی در تأمین معیشت خانوارهای روستایی دارند و می توانند در برنامه های مدیریت پایدار منابع طبیعی نقش بسزایی ایفا کنند. هدف این پژوهش بررسی فعالیت های معیشت زنان روستایی و نیازهای مرتبط آنان برای ارتقای ظرفیت های دانشی و اجتماعی آن هاست. پژوهش با استفاده از یک مطالعه موردی و فنون ارزیابی سریع مشارکتی در روستای قزل تپه علی قلی در استان زنجان انجام شد. زنان روستایی از طریق راهبردهای معیشت مختلفی در خانوارهای خود فعالیت می کردند که از جمله عبارت بودند از: فعالیت های غیرکشاورزی همچون فرش بافی و تابلوبافی؛ فعالیت های کشاورزی وابسته به مراتع به ویژه برداشت گیاهان خوراکی و دارویی و فعالیت های کشاورزی با وابستگی کم به مراتع، به ویژه برداشت و فرآوری محصولات. ارزیابی نیازهای زنان روستایی نشان داد که آنان نیاز به دانش و مهارت به روز در مورد برداشت و فرآوری محصولات باغی و لبنی، روش های حفظ منابع طبیعی، فعالیت های نوین غیرکشاورزی و کشاورزی نوین و سواد بالاتر دارند. ضرورت بهبود نگرش زیست محیطی زنان، به ویژه در مورد مدیریت پسماندهای روستایی، نیز به منزله نیازی مهم مطرح شد. زنان روستایی همچنین به تقویت ظرفیت های اجتماعی خود، به ویژه در مورد نفوذ بر بازار محصولات کشاورزی، تعامل و اعتماد درون جوامع و با کنش گران بیرونی و تقویت تشکل های زنان روستایی نیاز داشتند. این نیازها ضرورت تنظیم برنامه های ترویج کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی را در جهت ظرفیت سازی دانشی اجتماعی زنان روستایی نشان می دهد.
سنجش رابطه مشارکت در فعالیت های گردشگری با بهزیستی ذهنی زنان روستایی (مطالعه موردی: منطقه اورامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
569 - 595
حوزههای تخصصی:
امروزه برای تحقق محیطی بانشاط در روستاها و دستیابی به بهزیستی ذهنی زنان روستایی، که به دلایل اجتماعی و اقتصادی در انزوا قرار گرفته اند، با توجه به وجود فقر و بیکاری گسترده در روستاها و ضرورت رفع آن ها به منظور تحقق محیطی بانشاط، بر بهره گیری از پتانسیل های روستاها جهت رونق اقتصادی و حضور زنان در آن ها تأکید می شود. در این میان، از گردشگری روستایی، به دلیل ماهیت مشاغل و درآمد مناسبی که برای زنان دارد، استقبال شده و برنامه ریزی هایی برای آن اتخاذ شده است. یکی از مناطق روستایی کشور، منطقه اورامان در شهرستان سروآباد است که حضور زنان در عرصه گردشگری پررنگ است. بنابراین، در پژوهش کاربردی حاضر، که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، تأثیر حضور زنان روستایی در فعالیت های گردشگری بر بهزیستی ذهنی شان بررسی شد. به دنبال توزیع پرسش نامه در میان 90 نفر از زنان روستایی، روستاهای هدف گردشگری که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و تجزیه و تحلیل داده های حاصله با استفاده از آزمون های استنباطی (T تک نمونه ای، خی دو، رتبه ای فریدمن و کای دو توافقی) این نتیجه حامل آمد که حضور زنان در فعالیت های گردشگری در سطح معنا داری 001 / 0 و با میانگین محاسبه شده برابر 47 / 3، موجب افزایش و بهبود بهزیستی ذهنی زنان روستایی شده است. در میان شاخص های بررسی شده نیز، شاخص های شناختی بهزیستی ذهنی با میانگین برابر 55 / 3 و در میان متغیرهای بررسی شده، به ترتیب رضایت از محیط روستا و وابستگی به آن و کاهش احساس فقر و رضایت از زندگی، دارای بیشترین بهبود وضعیت و اثرپذیری از حضور زنان در فعالیت های گردشگری بوده اند. همچنین، یافته ها نشان دادند که بین میزان رضایت از توسعه و وابستگی درآمدی به فعالیت های گردشگری و میزان بهزیستی ذهنی زنان روستایی مورد بررسی، ارتباط معنا دار، مثبت و مستقیمی وجود دارد.
تدوین استراتژی هایﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی روان ﺷﻨﺎﺧﺘی زﻧﺎن روﺳﺘﺎیی با استفاده از ابزارهای مدیریت استراتژیک SWOT-QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
79 - 109
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی حلقه اتصال زن و توسعه به شمار می رود و ارتباط تنگاتنگی با بهبود مستمر، ارتقای صلاحیت، تغییر در رفتار و بهبود عملکرد زنان دارد و بخشی از تثبیت زبان توسعه محسوب می شود. از آنجا که هسته و کانون بحث توانمندسازی در توانایی زنان برای کنترل سرنوشت خود قرار دارد (توانمندی روان شناختی)، مقاله حاضر به شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی روان شناختی زنان در نواحی روستایی می پردازد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و از نوع مطالعات کاربردی توسعه ای است. گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و میدانی بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک ابزارهای مدیریت استراتژیک SWOT-QSPM انجام گرفت. در این پژوهش، 142زن روستایی در بخش طرقبه شهرستان بینالود در تکمیل پرسش نامه به صورت داوطلبانه مشارکت داشته اند. در ماتریس SWOT، با توجه به امتیاز نهایی در 79 / 1=IFE و در60 / 2=EFE، به منظور توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی، راهبردهای تدافعی (حداقل حداقل) بهینه شناخته شد. در بین ده راهبرد تدافعی ارائه شده به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، مهم ترین راهبرد «شناسایی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده توانمندسازی روانی زنان روستایی و تلاش برای رفع موانع پیش رو» با امتیاز 176 / 1 و دومین راهبرد «برگزاری کارگاه های آموزشی مختلف در راستای توانمندسازی ذهنی زنان روستایی» با امتیاز 256 / 0 و سومین راهبرد «تشویق زنان روستایی به تشکیل تعاونی و تشکل های مختلف زنان (NGO) و حمایت از آن ها» با امتیاز 219 / 0 معرفی شد.
بررسی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی زنان دارای مشاغل خانگی (مطالعه موردی شهرستان رزن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
175 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی زنان روستایی دارای مشاغل خانگی شهرستان رزن است که از نظر ماهیت کمی، از نظر میزان و کنترل متغیرها از نوع غیرآزمایشی، از نظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش زنان روستایی دارای مشاغل خانگی شهرستان رزن است که جمعاً 460 نفرند و از این تعداد 266 نفر به عنوان نمونه بررسی شدند. ابزار اصلی گردآوری داده های مورد نیاز تحقیق پرسش نامه بوده است که پایایی آن در همه قسمت ها حدود 85 / 0 برآورد شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار Lisrel و SPSS 20 استفاده شد. نتایج حاصل از نتایج تحلیل خوشه ای بیانگر این است که 25 / 63 درصد از افراد مطالعه شده از نظر توانمندی ضعیف و 21 درصد نسبتاً توانمند بودند؛ درحالی که فقط 84 / 14 درصد از افراد کاملاً توانمند ارزیابی شدند. بر اساس نتایج تحلیل تشخیصی نیز می توان گفت عوامل مهمی که این گروه ها را از هم متمایز می کنند به ترتیب عبارت اند از: تأمین مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و انسجام اجتماعی.
نقش هویت، کلیشه های جنسیتی و خودکارآمدی بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
603 - 619
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در فرایند توسعه (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) در مناطق روستایی شهرستان لیکک، استان کهگیلویه و بویراحمد است. جامعه هدف این مطالعه شامل زنان روستایی فعال 15 تا 64 سال شهرستان لیکک است که براساس جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 300 نفر تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای است که روایی صوری آن از سوی گروهی از متخصصان تأیید شد و پایایی آن نیز با انجام مطالعه راهنما و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (73 / 0 تا 94 / 0) به دست آمد. نتایج مطالعه نشان دهنده میانگین بالای مشارکت زنان روستایی مطالعه شده در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه روستایی است. همچنین، یافته ها نشان داد همبستگی منفی بین مشارکت اقتصادی، مشارکت سیاسی و مشارکت اجتماعی و برخی از متغیرهای کلیدی نظیر کلیشه جنسیتی، هویت کشاورز و هویت خانه داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که خودکارآمدی و هویت خانه داری بر نیت مشارکت تأثیر مثبت دارد. علاوه بر این، کلیشه جنسیتی تأثیر منفی بر مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته است. در مدل نهایی، 85 درصد از واریانس در مشارکت اقتصادی، 77 درصد در مشارکت اجتماعی و 69 درصد در مشارکت سیاسی از سوی متغیرهای مستقل پژوهش تبیین می شود. براساس نتایج به دست آمده ارزش بخشی به فعالیت های زنان خانه دار در جامعه و رسانه ها و ایجاد حقوق مادی و معنوی برای این فعالیت ها پیشنهاد می شود. افزون بر آن، برگزاری گردهمایی زنان خانه دار با زنان فعال و موفق می تواند خودکارآمدی زنان را افزایش دهد.
تجربه زیسته زنان نجات یافته از خودسوزی در بخش کوهنانی- کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
325 - 348
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از آسیب های اجتماعی موجود در جوامع مختلف است که به شیوه های گوناگونی انجام می شود؛ خودسوزی یکی از این شیوه های دردناک است. مقاله حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته زنان نجات یافته از خودسوزی در بخش کوهنانی شهرستان کوهدشت، که طی سال های 1383 تا 1396 به خودسوزی اقدام کرده اند، صورت گرفته است. محققان در این پژوهش کیفی از روش پدیدارشناسی تفسیری، نمونه گیری هدفمند و تکنیک مصاحبه عمیق با 10 زن برای جمع آوری اطلاعات بهره جسته اند. همه مصاحبه ها ضبط و بلافاصله روی کاغذ نگاشته و با رویکرد تفسیری تحلیل شد. یافته های پژوهش، که حاصل استخراج از مصاحبه هاست، شامل مقوله های «سنت گرایی فرهنگی»، «چالش های اقتصادی»، «کمبود مهارت های ارتباطی»، «خشونت شوهران علیه زنان»، «ناخوشایندی طلاق»، «ابراز خود و رهایی» و «دسترسی آسان به مواد خودسوزی» است. نتایج پژوهش بیانگر تعامل ابعاد مختلف فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و روانی در فرایند اقدام به خودسوزی زنان روستایی و موقعیت مند بودن این ابعاد است. در آخر، پیشنهادهایی متناسب با ظرفیت های موجود ارائه شد.
بررسی و مقایسه شاخص های توانمندی روان شناختی زنان روستایی و شهری در بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
349 - 368
حوزههای تخصصی:
توانمندی روان شناختی زنان فرایندی است که در آن زنان به لحاظ شناختی و رفتاری برای سازماندهی زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خود توانمند می شوند. این پژوهش با هدف مقایسه شاخص های توانمندی روان شناختی در زنان روستایی و شهری انجام گرفت. در این پژوهش، زنان ساکن در شهر سرپل ذهاب و روستاهای همجوار، که پس از زلزله کرمانشاه همچنان در شهر و روستای خود ماندند و با وضعیت منطقه سکونت خود انطباق یافتند، جامعه آماری مطالعه را تشکیل می دادند. برای انتخاب اعضای نمونه از شیوه تصادفی خوشه ای استفاده شد. از بین مجموع زنان ساکن در شهر سرپل ذهاب پنج منطقه انتخاب شدند و با توجه به موارد ذکرشده، تعداد 219 زن و 154 زن از روستاهای واقع در دشت ذهاب به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و پرسش نامه توانمندی روان شناختی را تکمیل کردند. به منظور اندازه گیری شاخص های توانمند سازی روان شناختی در بحران از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. ساخت و تنظیم این پرسش نامه از طریق مضمون های احصایی از داده های کیفی به دست آمد. در پژوهش حاضر، ضریب اعتبار کل پرسش نامه در گروه نمونه مطالعه شده برابر با 868 / 0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد و به منظور بررسی جزئی تر نتایج آزمون تعقیبی توکی گزارش شد. یافته های پژوهش نشان داد از میان مؤلفه های درون شخصی، مدار شناختْ متغیری بود که در زنان شهری نمره های کمتری از زنان روستایی را به خود اختصاص داد. همچنین، تفاوت معناداری در مؤلفه های بین شخصیِ توانمندی روان شناختی میان زنان شهر و روستا به دست نیامد و به طور کلی نشان می دهد متغیر مستقل، که همان مکان زندگی است، تأثیر زیادی بر مدار شناخت دارد؛ اما بر مؤلفه های بین شخصی تأثیر بسزایی ندارد.
واکاوی پیامدهای مهاجرت مردان بر وضعیت زنان جامانده در نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
413 - 438
حوزههای تخصصی:
مهاجرت ماهیتاً فرایندی جنسیتی است، زیرا می تواند در ساختار جمعیتی مبدأ تغییر ایجاد کند و به تبع آن در بروز تحولات اقتصادی اجتماعی، به خصوص در ارتباط با جنسیت، تأثیر بسزایی داشته باشد. هدف پژوهش تحلیل پیامدهای مهاجرت مردان سرپرست خانوار بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان جامانده در روستاست. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و حجم نمونه 289 زن سرپرست خانوار مهاجر در شهرستان مشهد بوده است. تأثیرات مهاجرت در دو بعد اقتصادی و اجتماعی با 15 اثر مثبت و منفی در طیف لیکرت کمی شد. نتایج نشان داد از دیدگاه زنان، میانگین تأثیرات مثبت مهاجرت مردان با 88 / 2 بیشتر از تأثیرات منفی با 09 / 2 بوده است. در بعد اجتماعی، میانگین تأثیرات مثبت مهاجرت با 26 / 3 بیشتر از تأثیرات منفی با 99 / 1 و در بعد اقتصادی میانگین تأثیرات مثبت با 54 / 2 بیشتر از تأثیرات منفی با 23 / 2 بوده است. این امر با نوع غالب مهاجرت مردان در شهرستان مشهد، که عمدتاً روزانه است، قابل توجیه است، زیرا میانگین تأثیرات منفی مهاجرت در خانوارهایی که مردان مهاجرت روزانه داشته اند 06 / 2 در مهاجرت کوتاه مدت 18 / 2 و در مهاجرت طولانی مدت به 53 / 2 افزایش می یابد. لذا مهاجرت انفرادی مردان از نواحی روستایی، در صورتی که روزانه باشد، تأثیرات مثبتی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان جامانده در نواحی روستایی دارد.
بررسی تأثیر موانع گرایش زنان روستایی به کارآفرینی گردشگری (مطالعه موردی: بخش اورامان شهرستان سروآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
439 - 468
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی شناسایی موانع و مشکلات پیش روی ایجاد محیط مناسب و گرایش زنان روستایی شاغل در عرصه گردشگری منطقه اورامان شهرستان سروآباد به کارآفرینی است. جمع آوری داده ها در بخش نظری با استفاده از منابع اسنادی و در بخش عملی با روش پیمایشی و مبتنی بر توزیع پرسش نامه در میان 97 زن روستایی شاغل در عرصه گردشگری روستاهای بخش اورامان و 50 نفر از آگاهان و مختصصان توسعه روستایی است که به روش هدفمند انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با آزمون های آمار استنباطی (تحلیل عاملی و تحلیل مسیر) نشان دادند که در مجموع پنج عامل ضعف در برنامه ریزی، عملکرد اجرایی نهادهای دولتی و محدودیت های منابع مالی؛ ضعف در بازاریابی و نارسایی های خدماتی زیرساختی؛ موانع اجتماعی و فرهنگی محیط روستایی؛ ضعف های فردی و محدودیت های آموزشی و موانع فنی و عملی از موانع مهم پیش روی کارآفرینی زنان روستایی شاغل در عرصه گردشگری روستاهای منطقه هستند که در این میان، عامل ضعف در برنامه ریزی، عملکرد اجرایی نهادهای دولتی و محدودیت های مالی بیشترین تأثیر را در تمایل زنان روستایی شاغل در عرصه گردشگری روستایی منطقه مطالعه شده به کارآفرینی داشت.
واکاوی سازه های تأثیرگذار بر بهبود مشارکت زنان روستایی در ارتقاء امنیت غذایی خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
603 - 630
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کلی بررسی سازه های تأثیرگذار بر بهبود مشارکت زنان روستایی در ارتقاء امنیت غذایی خانوار انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان روستایی در شهرستان طارم علیا بود (10796N=). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان 398 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه ای بود که روایی آن از سوی جمعی از متخصصان امنیت غذایی و اعضای هیئت علمی گروه مدیریت و توسعه کشاورزی دانشگاه تهران و پایایی آن از سوی ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS win18 و Lisrel 8.54 انجام شد. نتایج پژوهش نشان دهنده وضعیت نامناسب امنیت غذایی و مشارکت پایین زنان روستایی در ارتقاء امنیت غذایی بود. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که سازه های اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی رابطه مثبت و معنا داری با بهبود مشارکت زنان در ارتقاء امنیت غذایی دارد. علاوه بر این، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که سازه های اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی، با ضریب تبیین 81 درصد (99/0, γ=92/7t=) اثر مثبت و معنا داری بر بهبود مشارکت زنان روستایی در ارتقاء امنیت غذایی خانوار دارد.
بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی (منطقه مورد مطالعه: دهستان های گلمکان و رادکان شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 53
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، کسب شخصیت اجتماعی وابسته به مشارکت و خارج شدن از دایره فعالیت های شخصی در جهت توسعه امری ضروری است. از این روست که مشارکت زنان به منزله بخش مهمی از نیروی توسعه و نابرابری جنسیتی به منزله یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه شناخته شده است. زنان روستایی، به عنوان عناصر تأثیرگذار فضاهای روستایی، به علت ناآگاهی از حقوق خود تا حد زیادی در معرض این تبعیض قرار دارند. ازاین رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی است. روش شناسی تحقیق توصیفی تحلیلی بوده که به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. از روش پیمایشی در قالب 116 پرسش نامه خانوار، به بررسی افراد نمونه در 10 روستا از دهستان های رادکان و گلمکان شهرستان چناران پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داده که بر اساس آزمونt، بیشترین اثر تبعیض جنسیتی بر کاهش میزان مشارکت اقتصادی زنان روستایی با میانگین رتبه ای53 / 3 است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان دهنده اهمیت نسبی تبعیض جنسیتی بر مشارکت پذیری زنان است. ازاین رو، می توان گفت از آنجا که زنان روستایی در زمینه اقتصاد روستا مشارکت زیادی دارند و در زمینه های دامداری، کشاورزی، باغداری و... همپای مردان کار می کنند، در زمینه اقتصادی بیشترین تبعیض را به خود اختصاص داده اند، زیرا با وجود مشارکت فراوان در این زمینه از امکانات و مزایای اقتصادی بهره چندانی نمی برند.
طرد از میدان آموزش و بازتولید نابرابری جنسیتی: تحلیل روایت زنان روستاهای شهرستان دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال روایت های زنان روستایی از نابرابری جنسیتی در میدان آموزش است، این مقاله ضمن تفسیر موقعیت های فرودستی آنان، به کاوش در روایت زنان از وضعیت مناسبات آموزش جنسیت و عوامل برسازنده طرد از میدان آموزش و نابرابری جنسیتی در میدان آموزش می پردازد. برای این منظور از دستگاه نظری پی یر بوردیو به عنوان راهنمای کار و صورت بندی مفاهیم بهره جسته ایم. این پژوهش در سنتِ روشیِ کیفی صورت گرفته و از روش تحلیل روایت مضمونی برای کشف و استخراج مقولات استفاده شده است که در آن ابزارهای مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق جهت گردآوری داده های مورد نیاز به کار گرفته شده است. میدان پژوهش حاضر مناطق روستایی شهرستان دهگلان است که با منطق نمونه گیری کیفی و هدفمند علاوه بر نمونه گیری از فضا (روستاهای بزرگ، متوسط و کوچک) نمونه گیری هدفمند و نظری نیز از سوژه های مورد مطالعه به عمل آمده که بر مبنای آن با 32 نفر از زنان 15 تا 35 ساله در 6 سکونت گاه روستایی با رعایت حداکثر تنوع مصاحبه های عمیق به عمل آمد. داده های حاصل از روایت در قالب 78 تم اولیه، 36 خرده تم، 8 تم اصلی و یک تم نهایی کدگذاری و صورت بندی شدند. تم های اصلی حاصل از روایت ها عبارت اند از: جامعه پذیری جنسیتی، مکانیسم تعمیق نابرابری اجتماعی، فقر مادی، فقر فرهنگی، عدم دسترسی به مراکز آموزشی، ازدواج زودرس دختران، محدودیت زنان در ورود به عرصه های عمومی و بازتولید ساختار اجتماعی. مقوله نهایی نیز آموزش به مثابه یک میدان تولید نابرابری جنسیتی در مناطق روستایی است که داستان روایت های متکثر زنان حول آن شکل گرفته و بدان معنا بخشیده اند.
نقش پارک های علم و فناوری در اشتغال زایی زنان روستایی (مطالعه موردی: پارک علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
407 - 429
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، با استفاده از رویکرد دانش محوری از منظری دیگر بر توسعه تأکید شده است. این نوع نگاه، نیازمند ایجاد مراکز رشد و پارک های فناوری در مناطق مختلف است. هدف اصلی از تأسیس پارک های فناوری، ارتقای علمی و فناوری منطقه است که پارک علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان نیز از این قاعده مستثنا نیست. استان ذکرشده با تأسیس پارک علم و فناوری بر آن است با کمک نیروی انسانی خود کیفیت بخش های صنعتی و تولیدی را افزایش دهد. تحقیق پیش رو، با هدف بررسی نقش پارک های علم و فناوری در اشتغال زایی زنان روستایی، تلاش کرده به اهمیت و نقش پارک علم و فناوری سیستان و بلوچستان در این خصوص بپردازد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه به روش گلوله برفی با صاحب نظران و اهل فن استفاده شده است. جامعه این تحقیق، مسئولان و مدیران و کارشناسان حوزه علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان را در بر می گیرد که در پارک علم و فناوری و واحد رشد این پارک مشغول فعالیت اند. در این خصوص، با 20 تن از مسئولان حوزه مورد نظر مصاحبه انجام شد. نتایج نشان دهنده اثرگذاری مثبت فناوری بر اشتغال، آموزش، تبدیل ایده به کسب وکار، عزت نفس و خود اثربخشی زنان روستایی است. علاوه بر تأثیرات مثبت، تعدادی از موانع فردی، دانشی مهارتی، اجتماعی فرهنگی، مدیریتی، حقوقی قانونی بر سر راه اشتغال زنان روستایی شناسایی شدند که برای رفع این موانع راهکارهایی مانند ارتقای توانمندی شغلی، فناوری های نوین در صنایع دستی، بسترسازی برای مشارکت زنان، اصلاح نگرش جامعه و توسعه حمایت های دولت پیشنهاد شد.
بررسی تطبیقی موانع مشارکت زنان روستاهای سماله و صلیعه استان خوزستان در برنامه های توسعه
نگرش نظام مند به توسعه روستایی مشارکت تمامی اقشار روستایی اعم از زن و مرد، جوان و بزرگسال را پیش نیاز دستیابی به توسعه می داند. در این میان مشارکت در برنامه های توسعه به عنوان یکی از عوامل انکارناپذیر فرآیند توسعه روستایی، ضرورت مهمی است که خود به عنوان پیش نیاز بهره مندی از مزایای مشارکت در جهت دستیابی به اهداف توسعه مطرح است. این مطالعه با هدف بررسی تطبیقی موانع مشارکت زنان روستایی دربرنامه های توسعه در دو روستای صلیعه و سماله استان خوزستان انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی زنان باسواد بالای 10 سال دو روستای یاد شده می باشد و حجم نمونه مورد بررسی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه در کنار مطالعات کتابخانه ای جمع آوری گردیده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر مشارکت زنان روستایی تأثیرگذار است. از سوی دیگر موانع مشارکت زنان در دو روستای مورد مطالعه بیشتر عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده است. همچنین با توجه به تفاوت های فرهنگی بین دو روستا (عرب زبان و لر زبان)، اولویت موانع و تنگناهای مشارکت زنان متفاوت از هم می باشد. با توجه به نتایج، به نظر می رسد انجام مطالعات نیازسنجی، استفاده از مجریان و آموزشگران زن در برنامه ها و نیز استفاده از گویش و زبان محلی در اجرای برنامه ها می تواند سطح و میزان مشارکت زنان را در برنامه های توسعه ارتقا دهد.
نقش مدیریت محلی در توانمندسازی زنان روستایی(مطالعه موردی: دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان)
مدیریت محلی مفهومی نسبتاً جدیدی است که از ارکان اصلی حل مسائل و مشکلات روستایی به شمار می آید و کاربرد آن در حوزه ی مسائل روستایی روز به روز در حال افزایش می باشد. امروزه یکی از راهبردهای مؤثر در توسعه همه جانبه و پایدار نواحی روستایی، نقش مدیران محلی درجریان توسعه روستایی است، به طوریکه با سیاست گذاری و اجرای صحیح مدیریت و برنامه های توسعه روستایی در قالب هدایت آن ها برای استفاده از توانمندی ها، قابلیت ها و مشارکت مردمان محلی راه رسیدن به توسعه پایدار روستایی را هموار می گردد. با توجه با اینکه زنان روستایی نقش کلیدی در امور مختلف بویژه تولیدات کشاورزی، صنایع روستایی و... دارند، در جریان توسعه روستایی حائز اهمیت هستند، و توانمندسازی آنان در کانون مفاهیم جدید توسعه و تقویت راهبردهای فقر زدایی در مناطق روستایی شناخته شده است. در این راستا، مقاله حاضر سعی دارد به بررسی نقش مدیران محلی (شورای اسلامی و دهیار) در توانمند سازی زنان روستایی در دهستان استرآباد جنوبی واقع در شهرستان گرگان بپردازد. روش پژوهش حاضر بصورت توصیفی- تحلیلی است و تعداد نمونه ها با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر بدست آمده است. سپس بعد از طراحی پرسش نامه ایی زنان روستایی دهستان استرآباد جنوبی بصورت تصادفی ساده/سیستمایتک مورد سنجش و آزمون قرار گرفتند. برای سنجش داده ها از آزمون های تحلیل همبستگی (اسپیرمن، کندال، کرامر) و مک نمار در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است و یافته های تحقیق حاکی از آن است که مدیران محلی با عملکردهای خود تأثیر قابل توجهی در زمینه های مختلف اعم از ایجاد فرصت های شغلی مناسب، افزایش درآمد، تقویت تعاونی ها و تشکل های زنان و همچنین توجه به مهارت های زنان روستایی در دهستان استرآباد جنوبی داشته اند.
تحلیل فضایی الگوی اشتغال زنان در بخش های عمده فعالیت سکونتگاه های روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از این پژوهش شناخت فعالیت پایه ای و غیر پایه ای اشتغال زنان روستایی در بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی و همچنین توزیع فضایی آن ها در سطح کشور بود. جامعه آماری پژوهش 394 شهرستان کشور در بر می گیرد، که آمار و اطلاعات آن ها از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده و با استفاده از تکنیک ضریب مکانی ( LQ ) بخش های پایه که صادر کننده ی نیروی شاغل بوده اند مشخص گردیده اند. نتایج حاکی از آن است که در بخش کشاورزی غرب و جنوب شرق کشور از نواحی پایه ای می باشند. در بخش صنعت نیز عمدتاٌ شمال غرب (شامل استان های آذربایجان غربی و شرقی) و اصفهان، قم، مرکزی و بخش های از استان های همدان، زنجان و قزوین و تهران صادر کننده نیروی کار زنان روستایی به نواحی دیگر می باشند. همچنین این پراکنش در بخش خدمات عمدتاٌ در مناطق مرکزی، شمال و جنوب کشور می باشد که این نواحی به عنوان صادر کننده نیروی کار زنان روستایی در بخش خدمات شناخته می شوند.
واکاوی موانع فراروی کارآفرینی خانگی در نواحی روستایی با تأکید بر اقتصاد مقاومتی از دیدگاه دانشجویان جهادگر بسیجی به مناطق محروم (مطالعه موردی: دهستان کامفیروز، شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
کارآفرینی در مقیاس کوچک در قالب کسب و کار در منزل و کارهای خانگی به عنوان راهکاری مهم برای ایجاد اشتغال و درآمد در سراسر جهان محسوب می گردد و در کشور ما می تواند مسیری میانبر برای تحقّق اقتصاد مقاومتی باشد. لیکن اگر چه مشاغل خانگی یکی از زمینه های مناسب فعالیّت اقتصادی زنان، به ویژه در مناطق روستایی به شمار می رود، توسعه آن با موانع و محدودیت های متعدّدی رو به رو است. بر همین اساس پژوهش حاضر، با هدف واکاوی موانع فراروی کارآفرینی خانگی با تأکید بر اقتصاد مقاومتی انجام شده است. رویکرد غالب تحقیق، کمّی و روش آن مبتنی بر پیمایش بود. جامعه آماری این تحقیق در بردارنده 150 نفر از دانشجویان جهادگر بسیجی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بودند که با استفاده از روش تمام شماری مطالعه شدند. در نهایت 126 پرسش نامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بود. روایی پرسش نامه با نظر کارشناسان و متخصصان تأیید شد. به منظور تعیین پایایی ابزار تحقیق، پیش آزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مقیاس اصلی پرسش نامه (794/0= α ) محاسبه شد، که نشان دهنده مناسب بودن ابزار پژوهش است. داده های حاصل به وسیله نرم افزارهای SPSS win22 و LISREL 8.80 تجزیه و تحلیل گردید. جهت تحلیل عاملی موانع فراروی کارآفرینی خانگی با تأکید بر اقتصاد مقاومتی از تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور بررسی شاخص نیکویی مدل تحقیق از تحلیل عاملی تأئیدی و مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی مربوط به موانع فراروی کارآفرینی خانگی نشان داد که متغیرها در شش عامل ضعف حمایتی، موانع اقتصادی، موانع فرهنگی و اجتماعی، ضعف دانشی و اطلاع رسانی، موانع خانوادگی و نبود قوانین مرتبط قرار گرفته اند. مجموع این شش عامل، 521/70 درصد از واریانس موانع فراروی کارآفرینی خانگی با تأکید بر اقتصاد مقاومتی را تبیین کرده اند. در پایان بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهاداتی ارائه شد.
نقش زنان روستایی درتوسعه پایدار کشاورزی با تأکید براثربخشی فعالیت های آموزشی - ترویجی در ترویج تولید محصول سالم (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان های لنگرود و رودسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
زنان روستایی همواره نقش بسیار مهم و اساسی را در توسعه جوامع روستایی و بخش کشاورزی استان گیلان داشته اند. اما هیچ وقت این تلاش ها به طور مجزا از کار مردان انعکاس نیافته و به نقش های آنان با جدییت کافی نگریسته نشده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش زنان روستایی در توسعه پایدار کشاورزی با تأکید بر اثربخشی فعالیت های آموزشی-ترویجی در ترویج تولید محصول سالم در استان گیلان می باشد. که این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر پایه روش توصیفی – پیمایشی استوار است. اطلاعات مورد نیاز در این مطالعه به صورت پرسش نامه ای و کتابخانه ای جمع آوری شده و جامعه آماری تحقیق زنان کشاورزی شهرستان لنگرود و رودسر می باشد. حجم نمونه آماری با توجه به تعداد جامعه آماری پژوهش که زنان روستایی آموزش دیده در این دو شهرستان بنا بر اطلاعات آماری سازمان فنی و حرفه ای 400 نفر می باشند از طریق فرمول کوکران 193 نفر محاسبه گردیده است و میزان آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه برابر با 89/0 بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین برنامه های آموزشی- ترویجی اختصاص یافته برای زنان و درآمد سالانه از تولید برنج و نقش آن ها در ترویج تولید محصول سالم در روستاها به میزان 99 درصد می باشد که این بیانگیر رابطه معنا دار بسیار بالایی بین آنها می باشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیان گر این مسئله است که، تنها متغیر بازدیدهای آموزشی- ترویجی وارد تحلیل شد و توانست به تنهایی 26 درصد از متغیر وابسته میزان آگاهی زنان از مضرات سموم دفع آفات نباتی و کودهای شیمیایی را تبیین کند.
تحلیل عوامل موثر بر فرآیند تصمیم گیری در پذیرش کارآفرینی در بین زنان روستایی (مطالعه موردی: دهستان سولقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
در محیط های روستایی علاوه بر این که از نیروی کار زنان در زمینه های اقتصادی و کشاورزی بهره می گیرند، نقش تصمیم گیری و تصمیم سازی آن ها می تواند عاملی بسیار مهم در حل مسائل مختلف اقتصادی و اجتماعی باشد؛ چراکه مشارکت زنان روستایی در تصمیم گیری ها به عنوان فرایندی فعال در مسیر توسعه روستایی از اهمیتی قابل توجه برخوردار است. پژوهش حاضر نیز با هدف تحلیل عوامل موثر بر تصمیم گیری زنان از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری آن را پذیرندگان کارآفرینی و نوآوری (پرورش و فروش نهال و گل و متعلقات مربوطه)، ساکن در 4 روستا از دهستان سولقان (کشارعلیا، کشارسفلی، سولقان، کن)، که تعداد آن ها بالغ بر 82 خانوار یا به عبارتی 82 مرد پذیرنده و زنان آن ها (در کل 164 نفر) می باشد، تشکیل می دهد. داده ها به دو صورت میدانی و کتابخانه ای با ابزارهایی چون: پرسشنامه، مصاحبه، کتب و مقالات گوناگون، جمع آوری شده اند و جهت تعیین پایایی و روایی ابزار مورد استفاده از روش آلفای کرونباخ (799/0) (با مطالعه 20 نمونه) و روش اعتبار محتوا و قضاوت داوران و متخصصین استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل عاملی، کلموگروف- اسمیرنوف و رگرسیون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که؛ از نظر مردان عوامل اجتماعی- خانوادگی و شخصیتی در وهله اول بیش ترین تاثیر را بر فرایند تصمیم گیری زنان و همچنین سرعت انتخاب آنان دارند و در درجه بعدی عوامل اقتصادی نقش تعیین کننده ای در این فرایند و پذیرش نوآوری توسط آنان دارا می باشد. و از نظر زنان به ترتیب عوامل اقتصادی، اجتماعی- خانوادگی و شخصیتی، بر فرایند تصمیم گیری آن ها نسبت به پذیرش کارآفرینی، موثرند.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانوادگی زنان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱
36 - 55
حوزههای تخصصی:
زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی، می توانند منشأ تحولات بزرگی در زمینه های ایجاد کسب و کارها بوده و عامل تولید ثروت و ایجاد اشتغال باشند. کسب وکارهای خانوادگی به عنوان یکی از گونه های کارآفرینی محلی و در سطح خرد می باشد که زنان به ویژه در مناطق روستایی می توانند راه اندازی کنند؛ اما باید توجه داشت که راه اندازی کسب وکار در مقیاس محلی مانند روستاها، متأثر از عوامل متعددی می باشد که اجازه راه اندازی راحت کسب و کارها توسط زنان را نمی دهد. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی زنان روستایی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. نحوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) در قالب دو گروه زنان دارای کسب وکار و بدون کسب وکار انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان دارای کسب وکار روستایی و بدون کسب وکار می باشد. حجم نمونه به صورت هدفمند و تمام شماری 186 زن در دو گروه انتخاب گردید. یافته های به دست آمده نشان می دهد که بر اساس نتایج آزمون T، در گروه زنان دارای کسب و کار شاخص های حمایت مالی خانواده، تجربه کاری، شاخص صدور آسان مجوز مشاغل و در دسترس بودن انشعابات آب، برق و گاز در توسعه کسب و کارها تأثیرگذار می باشد؛ اما از دیدگاه زنان بدون کسب و کار، شاخص هایی مانند نزدیکی به راه های ارتباطی و نبود بروکراسی در توسعه کسب وکارهای زنان می تواند تأثیرگذار باشد.