مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فصاحت
حوزه های تخصصی:
حضرت زینب(علیها السلام); شخصیت و نقش ایشان در نهضت کربلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۴
حوزه های تخصصی:
حضرت زینب(علیها السلام) دارای اوصاف جدّهاش حضرت خدیجه(علیها السلام) بود. این بانوی با عظمت افزون بر ویژگیهایی مانند عفّت، صبر، عقیله بنیهاشم، عالمه غیرمعلَّمه و شریکةالحسین بودن، نقش سرنوشتسازی در نهضت کربلا و حفظ این قیام عظیم داشت. در تکوّن شخصیت حضرت زینب(علیها السلام)، عامل وراثت، تربیت و محیط نقش بنیادین داشتند. بدین لحاظ، در پی حادثه کربلا، حضرت زینب(علیها السلام)مسئولیت سنگینی عهدهدار گردید. امام حسین(علیه السلام) پدیدآورنده نهضت بود، ولی ادامهدهنده آن خواهرش حضرت زینب(علیها السلام) گردید. این بانو پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یاران ایشان در کربلا، در کوفه و شام، رسالت خویش را به خوبی انجام داد و با استفاده از فرصتها، ضربههای کاری بر دشمن وارد ساخت. حضرت زینب(علیها السلام) با خطبههای آتشین خویش، تبلیغات دروغین بنیامیّه را خنثا نمود. ایشان مردم کوفه را به خاطر پیمانشکنیشان، از خواب غفلت بیدار ساخت و نیز هیاهوی تبلیغات دروغین یزید در میان مردم شام را برملا ساخت و زمینه انقلاب را در کوفه و شام فراهم نمود، به گونهای که یزید با دستپاچگی از کار خود اظهار ندامت نمود و اهلبیت پیامبر(علیهم السلام) را با قافلهسالار آن، حضرت زینب(علیها السلام)، با احترام فراوان به مدینه بازگرداند. هدف نوشتار حاضر بررسی شخصیت حضرت زینب(علیها السلام)، جایگاه رسالت ایشان و به انجام رسانیدن آن است.
دیدگاه راغب اصفهانی در اعجاز قرآن و نقد آن
حوزه های تخصصی:
چکیده :
موضوع این مقاله در مورد بررسی و نقد قول راغب اصفهانی (ت.502ق.) در اعجاز قرآن است. نخست تاریخچهای از اعجاز قرآن گزارش شده و سپس دیدگاه راغب اصفهانی در اعجاز قرآن بیان گردیده است. او اعجاز قرآن را نه در لفظ و نه در معنی، بلکه در نظم مخصوص آن میداند و لذا الفاظ و معانی قرآن را امری خارق العاده نمیداند. اعتقاد او در این خصوص مورد نقد و بررسی واقع شده؛ ضمن آنکه او از طرفی «قول به صَرفه» را نیز مردود ندانسته و به تبیین آن پرداخته است، در حالی که قول به صرفه، قابل دفاع نیست و در این مورد نیز، رأی او مورد نقد واقع شده است.
نقد مبانی فصاحت ( رویکردی زبان شناختی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معیار فصاحت نزد بیشتر زبان شناسان و علمای بلاغت در زبان عربی مبتنی بر دو عنصر زبان و مکان بوده و به معیارهای درونی واژه ها، نظم درونی، نوع حروف، هم نشینی، همگنی، تنافر و قدرت تاثیر آن توجه نداشته اند. البته علمای بلاغت با زبان شناسان در کارکرد واژه با هم اختلاف داشتند؛ یعنی زبان شناسان به سلامت و زیبایی واژه توجه داشتند، ولی علمای بلاغت به ترکیبها و روانی واژه ها و سازگاری حروف و کلمات با هم عنایت داشته اند.
جایگاه رعایت مقتضای حال و مخاطب در نظریه های ادبی سنتی و نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"رساندن سخن به جایگاه عالی بلاغت و رسایی، امری دشوار است که می توان گفت در طول تاریخ آرزوی همه کسانی بوده است که در میدان سخن وارد شده اند. دست یابی به چنین جایگاهی، چنان دشوار می نموده که حتی برخی گفته اند: «بلاغت کسبی نیست بلکه همینطور که جمال و صوت ودیعه خداوندی است، قوه بیان نیز من جانب اله باشند.» (حالی، 1316:73).
باید عوامل متعدد و بسیاری دست به دست هم دهند تا زمینه ارایه سخنی بلیغ و سلیس فراهم آید؛ یکی از مهمترین عواملی را که علمای بلاغت برای آن در این زمینه نقش مهم و اساسی در نظر گرفته اند، «رعایت مقتضای حال و خطاب» است که اهمیت آن موجب شده که از گذشته های دور، یکی از دانش های ادبی که بعدها دانش معانی نامیده شد، بدان اختصاص یابد.
در این مقاله با یاری جستن از برخی سفارش ها و شگردهای سخن سرایان بلیغی چون سعدی، حافظ، مولوی، بیهقی و عنصرالمعالی در این باب، تلاش گردیده ضمن نگاهی انتقادی به تعاریفی که تاکنون از این مقوله ارایه شده، با نظری نوتر بدین موضوع بنگریم؛ بویژه که محور اصلی بحث برخی از مکاتب و نظریه های ادبی معاصر، همچون «نظریه مرگ مولف»، «نظریه رویکرد به مخاطب»، «هر منوتیک»، «پست مدرنیسم» و «نظریه ای ادبی متن محور»، تا حدود زیادی با این موضوع پیوند می یابند."
منابع ومستندات نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
شعروخطابه ،در جزیرة العرب در روزگاران جاهلیت ،دو هنر برجسته ی اعراب بود .ظهوراسلام سرآغاز وعاملی ژرف درتحول سخنوری به شمار می رود،زیرا رسول خدا ‹ص›خطابه راوسیله ی تبلیغ دین قرار داد امام علی بن ابی طالب ‹ع›در سخنوری وهنر فصاحت وبلاغت از موهبتی بی مانند برخوردار بود .در نیمه ی نخست سده ی نخستین اسلامی ،سخنوری به اوج تکامل رسید .سخنان امیرالمؤمنین درطول تاریخ همیشه مورد توجه سخن شناسان ودانشمندان بوده بیشتر کتاب های ادبی وعلمی وحدیثی وتاریخی سخنان وی را زینت بخش خودمی ساختند تا اینکه درقرن چهارم که دوران زرین فرهنگ اسلامی نامیده شده است ،سخن شناس وشاعر ودانشمندی فرهیخته به نام سید رضی گزیده ای ازخطابه ها ،کلام ها ،وصیت ها،نامه ها ، بخش نامه ها وکلمات قصار امیرالمؤمنین را درکتابی گرد آورد وآن رانهج البلاغه نامید . چون سید رضی قصد تالیف کتابی در موضوع حدیث یا فقه یا کلام ودیگر علوم اسلامی نداشت منابع ومستندات سخنان امیرالمؤمنین را –جز در 17 مورد-یادآوری نکرده است وهمین اور باعث ایجاد شک وشبهه هایی در صحت انتساب این سخنان به امیرالمؤمنین گردیده است، وحال آنکه با تحقیق در منابع موجود پیش از تالیف نهج البلاغه می توان بخش بزرگی ازآن سخنان را درآن منابع یافت
گذری بر ارزش ادبی نهج البلاغه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هر ملتی به طور حتم از لحاظ ادبی دارای آثاری است که به عنوان برگ زرینی در تاریخ آن ملت می درخشد و از افتخارات آنها محسوب می شود. ولی باید اذعان نمود که این شاهکارها از جنبه خاصی شاهکار محسوب می شوند، نه از همه ابعاد و جنبه ها. اما تامل در نهج البلاغه، گویای این حقیقت می باشد که سخنان علی (ع) محدود به زمینه خاصی نیست چرا که او انسان تکامل یافته ای در همه ابعاد وجود بشری است؛ شگفتی این مطلب زمانی دو چندان می شود که خالق این اثر نفیس، به ظاهر در هیچ کلاس درسی شرکت نداشته و از هیچ دانشمندی تلمذ ننموده است. در تایید این مطلب می توان به سخن ابن ابی الحدید اشاره کرد، که می نویسد:«فصاحت را ببین که چگونه زمام خود را به دست این مرد سپرده است ... سبحان الله! جوانی از عرب در شهری مانند مکه بزرگ می شود، با هیچ حکیمی برخورد نکرده است اما سخنانش در حکمت نظری بالا دست افلاطون و ارسطو قرار گرفته است؛ با اهل حکمت عملی شرکت نکرده اما از سقراط بالا رفته است ... » (شرح ابن ابی الحدید، ... ج 145:16). ولی در عمل زانوی ادب در محضر بزرگترین و حکیم ترین معلم بشریت زده تا آنجا که پیامبر گرامی (ص) او را دروازه شهر علم خود دانسته است و اینجاست که به فرموده امام خمینی (ره) باید با جرات و شهامت گفت: و ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه از امام معصوم ما است.
بررسی احوال مسندالیه در کتاب راحه الصدور و آیه السرور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چون تا به حال تمام یا اغلب تحقیقات زیبایی شناسی در متون فارسی عموما بر روی متون نظم انجام گرفته و این در حالی است که متون نثر نیز ویژگی های مورد نظر را از این نظر دارا می باشد، لذا بررسی، طبقه بندی و تحلیل بلاغی آثار منثوری نظیر کتاب راحه الصدور و آیه السرور راوندی به روش علمی که توانسته اند در دوره ای خاص به نظم نزدیک شده و صفت شعر منثور را زیبنده خود نمایند، لازم و ضروری به نظر می رسد.در این مقاله، کتاب راحه الصدور فقط از حیث یکی از مقاصد علم معانی یعنی احوال مسندالیه، مورد مطالعه، نقد و بررسی قرار گرفته، چگونگی کاربرد حالات مسندالیه در این کتاب استخراج، تبیین و توجیه می گردد.در این مقاله ابتدا مباحثی مختصر و کلی در رابطه با معرفی کتاب راحه الصدور و ارزش ادبی آن، تعریف زبان، جمله، اجزای جمله، مسندالیه و رابطه دستور و علم معانی ذکر گردیده، سپس به ذکر شاهد مثال های استخراج شده از کتاب راحه الصدور و توضیح و طبقه بندی آنها بر اساس کتاب های علوم بلاغی به طور عموم و سه کتاب «معالم البلاغه، معانی و بیان استاد همایی و علم معانی دکتر شمیسا» به طور خصوص پرداخته می شود.
تحلیل وجهی از زیبایی شناسی سخن عرفانی: مطالعهی موردی سجع در نامه های عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراده و بیان هر نوع معنی، قالب مخصوص و کلام ویژه خود را میطلبد و مثلاً زبان شعر، غالباً، گویای مفاهیم و محتوای مربوط به نثر نیست. بنابراین، انتخاب نوع کلام با توجه به مقاصد و اهداف ادیب از تألیف و تصنیف، ضرورت تام و تمام دارد. استفاده از نثر موزون و مسجّع به عنوان کلامی مستقل در زبان و ادبیات فارسی، برای اولین بار در متون عرفانی رواج و شیوعی گسترده یافت. هدف از طرح این بحث، چرایی انتخاب این نوع کلام در متون عرفانی و به ویژه نامه های عین القضات همدانی است؟ در واقع، جستار حاضر به بررسی مختصات سبکی نثر موزون از لحاظ لفظ، معنا، تناسب میان آن دو، موضوع و ادبیتِ کلام در نامه های قاضیمیپردازد و آن را بر اساس ویژگی های این نوع کلام و مبتنی بر بلاغت، با استفاده از شیوه مطالعه کتابخانه ای مورد نقد قرار میدهد. نتایج نشان میدهد که استفاده موردی نویسنده از نثر موزون و مسجع، بیشترین تأثیر را بر خواننده/ مخاطب دارد و در این میان برای ایجاد ارتباط بین عارف و سالک، این نوع نثر ادبی می تواند ایفاکننده بهترین نقش در نوع خود باشد و آنچه باعث میشود که نویسنده نتواند به تمامی از نثر موزون و مسجع بهره ببرد، انباشتگی و پراکندگی مطالبی است که در ذهن او حضوری پررنگ دارد.
آراء سیّد مرتضى در وجه اعجاز قرآن
حوزه های تخصصی:
چکیده : سیّد مرتضى در باب اعجاز قرآن، معتقد است که خدا علومى را که عرب فصیح مى توانست با آنها با قرآن معارضه کند، در زمان قصد معارضه، از آنان مى ستاند و چون سلب علمْ تنها در اختیار خداست، آنان درمى یافتند که قرآن معجزه الهى است؛ یعنى نزد سیّد مرتضى، قرآن از آن رو معجزه است که به این صرف و سلب دلالت مى کند. وى فصاحت عالى قرآن را پذیرفته و نظم آن را بى سابقه خوانده؛ امّا فصاحت و نظم و دیگر وجوه مشهور را وجه اعجاز قرآن ندانسته است. نزد نگارنده، اشکال مهمّ نظریّه سیّد مرتضى اختصاص حصول «علم وجدانى» به الهى بودن قرآن، به عرب فصیح است؛ آن هم در هنگام قصد معارضه.
بررسی فصاحت مولانا در کلیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علمای علم بلاغت عربی و فارسی شرط عمده بلاغت را فصاحت دانسته اند. فصاحت به کلمه، کلام و متکلم تعلق دارد. فصاحت متکلم عادت و ملکه نفسانی او در برآوردن کلمات و کلام فصیح است و فصاحت کلام نیز در صورتی میسر است که فصاحت کلمه مهیا باشد. فصاحت کلمه مبرا بودن آن از چهار عیب است: تنافر حروف، غرابت استعمال، مخالفت قیاس و کراهت در سمع. از سوی دیگر طبق نظر فرمالیستهای روس، آشنایی زدایی از زبان معیار، موجب ادبی شدن کلام می گردد. یکی از شیوه های برجسته سازی کلام، هنجارشکنی است. اما نکته این است که هنجارشکنیهای آوایی، دستوری، زمانی، سبکی، گویشی و واژگانی، همان مصادیق تنافر حروف، غرابت استعمال، مخالفت قیاس و کراهت در سمع در بلاغت عربی و فارسی هستند! بیشتر این هنجارشکنیها در غزلیات شمس دارای ارزش موسیقایی هستند. این مقاله علاوه بر بررسی تقابل نظر فرمالیستهای روس با علمای بلاغت، در کلیات شمس، با ارایه تحلیل آماری مقادیر هرکدام از هنجارشکنیهای فوق و ارزش هنری آنها را روشن می سازد.
کاربست الگوی فصاحت کلمه در فرایند واژه گزینی در نگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
1 - 16
حوزه های تخصصی:
نگارش ابزاری برای انتقال مفاهیم، اطلاعات و یافته هاست که در هر زبانی تابع قواعد و اصولی است. توجه به اصول نگارش و پرهیز از کاربست خطاهای نگارشی نیازمند تدوین دقیق و نظام مند اصول نگارش است. یکی از اصول نگارش، توجه به کوچک ترین واحد معنایی در نگارش یعنی واژه است. ن است. شناخت واژه و کاربرد صحیح آن مقدمه نگارش صحیح محسوب می شود. ارائه الگویی کارآمد برای گزینش واژگان به نگارش صحیح یاری می رساند. به نظر می رسد در علوم ادبی مباحثی مطرح است که می تواند الگویی برای گزینش واژگان باشد که ازجمله آنها بحث فصاحت و بلاغت و شرایط دست یابی به آن است. صرف نظر از کاستی های بحث و نقدهایی که بدان وارد است، با بهره گیری از این چارچوب و رفع کاستی ها و مشکلات آن می توان الگوی کارآمدی برای فرایند واژه گزینی در نگارش ارائه کرد؛ بنابراین در این پژوهش این الگو در فرایند واژه گزینی به کار برده می شود. نتایج نشان می دهد شرایطی که در کتاب های بلاغی برای فصاحت کلمه در نظر گرفته می شود، با اندکی تغییر و بسط، در حوزه نگارش مفید خواهد بود؛ ازجمله اینکه غرابت استعمال، هم نشینی نامناسب حروف در نظام نوشتاری زبان را نیز دربرمی گیرد؛ همچنین اگرچه در علم معانی غرابت استعمال برای واژه های مهجور و متروک به کار می رود، این اصطلاح می تواند با توسع معنایی برای الفاظی که روایی و کاربرد لازم را در زبان فارسی معیار ندارند نیز به کار رود.
کثرت تکرار پذیرش یا انکار (نگرشی انتقادی به جایگاه تکرار در بلاغت وشعر فارسی وعربی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی مقوله "کثرت تکرار" ومثالهایی که برای آن دربلاغت فارسی وعربی آورده شده واز دیرباز جزعیوب فصاحت کلام شمرده می شود، نشان میدهد که این مبحث بلاغی، از مقولاتیست که پرداختن بدان در کتب بلاغی بانوعی وسردرگمی همراه بوده است؛ مثالهایی که در این باب دیده میشود مثالهایی است که نه تنها غیرفصیح نیست بلکه در مرتبه ای بالاتر خود مشتمل بر آرایه ای ادبی است. نکته ای که در ذکر این مثالها قابل ملاحظه اینست که برخی آن را ذیل عیوب فصاحت کلام شمرده، و برخی دیگر بعنوان مثالی برای آرایه های دانش بدیع، ازآن یاد کرده اند. این نکته هم دربلاغت فارسی و هم عربی مشهود بوده وبنظر میرسد ازجمله مسائلی باشدکه پیشینیان در طرح نمودن آن یا حداقل ذکر نمونه های متعددی از آن خطا کرده ومعاصران هم که تردید دردیدگاه پیشینیان را روانداشته، تکرارش کردند. تأملی بر نمونه هایی چند از این مقوله در کتب بلاغی مختلف، باکاوشی در میان دیدگاه علمای بلاغی موید این موضوع است. پژوهش حاضر ضمن بررسی آرای گوناگون ادب پژوهان، به تحلیل جایگاه مقوله تکرار دربلاغت فارسی وعربی می پردازد
پژوهشی در تاریخنگاری بیهقی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش کرده ایم، با ذکر مستنداتی از متن کتاب تاریخ بیهقی و نیز مستند به برخی از ویژگی های داستانی در آثار معاصران، اثبات نماییم که تاریخ بیهقی فراتر از کتاب تاریخ در معنای مصطلح و در حقیقت یک اثر پرمحتوای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و ادبی با زمینه های داستانی همچون داستان تاریخی است؛ ضمن آن که ویژگی های گزارش، روزنامه و فیلم نامه نویسی را هم یکجا داراست. و لذا تاریخی است از لونی دیگر. این اثر همچون اثری ادبی است که مشحون از فصاحت و بلاغت است و آیینه تمام نمای بخشی از اوضاع و احوال دوره غزنویان است. توصیفات بسیار عالی و شبه سینمایی بیهقی محل تأمّل بسیار است؛ نظیر توصیفات بسیار کار آمد و در عین حال دراماتیک «مراسم اعدام حسنک». بیهقی به رسالت اخلاقی قائل بوده، اثرش به کتاب اخلاق شبیه است و زبان بیهقی زبان مؤدِّب و مربّی است؛ او هر کلامی را بر زبان نمی راند و سخن را آراسته و پیراسته می کند، طول و عرضی که او به کارش داده، «قالب تنگ تاریخ را شکسته» و تاریخ او را به قلمرو ادبیات و رمان وارد کرده است. بیهقی دبیر، با همّت و پشتکار و حوصله فراوان در مشاهده و ثبت جزئیّات و صحنه آرایی و به تصویر کشیدن وقایع و شخصیت پردازی و گفتگونویسی و ایجاد حسّ تعلیق و انتظار در مخاطبانش، توانست اوّلین رمان تاریخی ادبیات فارسی را با محوری ترین عنصر، یعنی «شخصیت پردازی» بنویسد.
تحلیل رویکردهای شارحان مفتاح العلوم دربارۀ رابطه فن بدیع با فصاحت، بلاغت، معانی و بیان (قرن هفتم و هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
61-86
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران معاصر بلاغت بر این باور هستند که شرح هایی که بر کتاب های مشهور بلاغت مانند مفتاح العلوم، تلخیص المفتاح و... به نگارش درآمده است، اغلب در بردارنده مباحث تکراری و غیر خلاقانه است. هرچند نمی توان این رأی را به کلی رد کرد، بررسی دقیق این شرح ها نشان می دهد که شارحان، گاه مسائلی تازه نیز در نوشته های خود بیان کرده اند. این مسائل تازه از دیدگاه تاریخ اندیشۀ بلاغی حائز اهمیت است. یکی از این مباحث، پیوند میان «بدیع» و بخش های دیگر علم بلاغت است. امروز برای ما طبیعی می نماید که بلاغت اسلامی را دارای سه قلمرو مجزّا به نام های «معانی»، «بیان» و «بدیع» بدانیم، لیکن در قرن های هفتم و هشتم، این استقلال به هیچ وجه امری مسلم نبوده است. در این مقاله آرای شارحان سکاکی دربارۀ جایگاه بدیع و نسبت آن با سایر قسمت های علم بلاغت تحلیل می شود. در میان این شارحان، چهار طبقه را می توان مشخص کرد که هر یک از آنها رأیی جداگانه دارند. این آرا بدین ترتیب است: 1. بدیع، بخشی از فصاحت است. 2. بدیع، بخشی از فصاحت و بلاغت است. 3. بدیع، بخشی از علم معانی و بیان است. 4. بدیع مستقل است و با هیچ کدام از بخش های دیگر ارتباط ندارد. در این مقاله به توصیف آرای این چهار طبقه و واکاوی دلایل این گونه گونی پرداخته شده است.
بررسی دیدگاه های مفسران درباره مراد از فصیح نبودن حضرت موسی(علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
165 - 186
حوزه های تخصصی:
نگاهی به ترجمه ها و تفاسیر مطرح شده ذیل دسته ای از آیاتِ مرتبط با حضرت موسیu نشان می دهد که فضای به ظاهر مشترک این دسته از آیات، چنان تأثیری بر ذهن مترجمان و مفسران نهاده است که در بیان قالب های معناییِ این آیات، دچار نوعی داوری و تحمیل معنا بر آیه شده اند؛ در حالی که ظاهر آیات گواه بر آن معنا نیست. مهم ترین این آیات، چهار دسته آیات به ظاهر مرتبط با یکدیگر در چهار سوره هستند که به زعم بسیاری، بیانگر مشکل حضرت موسیu در تکلم می باشند. برخی نقل ها، پدید آمدن این مشکل را منتسب به رسیدن اثر آتش به زبان ایشان می دانند که به نظر می رسد نخستین مصدر اسلامیِ نقل کننده این مطلب، طبری و برگرفته از تورات است. واکاوی در این مسئله روشن می کند که مراد از فصیح تر بودن هارون نسبت به موسیu ، آن چیزی نیست که بیشتر مفسران تا کنون گمان کرده اند و آن را به تعقید و گرفتگی زبان حضرت موسیu ارتباط داده اند؛ بلکه با توجه به ماده اصلی «فصح» که ظهور چیزی است، بدون توجه به هر گونه پیشینه و مفروضات ذهنی، مرادْ مسبوق نبودن کلام هارون به سابقه قتل است و لذا موسیu از خداوند درخواست می کند که هارونu را با او همراه کند تا مأموریت را به سرانجام برساند. با اثبات این فرضیه، ارتباط این آیاتِ به ظاهر مرتبط با یکدیگر قطع می گردد و باید در جستجوی معنایی دیگر غیر از آن معنایی که تا کنون بیان شده است برای آن ها بود. در این نوشتار، دیدگاه های مفسران ذیل آیات مذکور در قالب سه دیدگاه مطرح، و پس از نقد و بررسی، دیدگاه نوین در هر مورد ارائه شده است.
مقدمه ای بر راز عربی بودن قرآن از زبان قرآن
منبع:
الاهیات قرآنی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
115 - 141
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی که بر پیامبر خاتم(ص) نازل شد به زبان عربی است و تعالیم رهایی بخش آن در قالب این زبان ریخته شده است. در باره چرایی نزول قرآن به این زبان، مفسران مسلمان با بهره گیری از قرآن, دلایل متعددی ارائه کرده اند. هدف این مقاله نقد و بررسی دلایل عربی بودن قرآن با تکیه بر آیات قرآنی است. سوال اصلی تحقیق این است که: با توجه به آیات قرآن که به عربی بودن این کتاب آسمانی تصریح نموده، راز نزول قرآن به این زبان چیست؟ این مقاله به روش تحلیلی کتابخانه ای است که با بررسی و تفسیر آیات قرآن، با مراجعه به برخی آثار تفسیری و کتاب های مرتبط انجام گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که واژه عربی و مشتقات آن به معنای آراستگی سخن، رسایی، گویایی، وضوح و دور بودن از نقص و ابهام است. با توجه به آیات قرآن برخی از مهم ترین علل نزول قرآن به زبان عربی فصیح و آشکار عبارتند از: تاثیر زبان قرآن در تعقل و تفکر نمودن در آیات آن و نیز حفظ و ضبط معارف الاهی، ارسال رسل به زبان هر قوم، تاثیر در ایجاد ملکه تقوا و تذکر، رسایی در بیان کامل مقصود خداوند به مخاطبان، تاثیرگذاری در جویندگان حقیقت و آگاهی، بهره مندی همگان از این کتاب آسمانی، انذار اولیه در میان قوم عرب، و سرانجام دفع اتهام از پیامبر(ص). قرآن آخرین کتاب آسمانی است که با زبان عربی فصیح و آشکار بر بشر نازل شد تا همه بشریت را راهنما باشد.
اضمار قبل ازذکرمرجع در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر قرن دوّم هجری تا قرن پنجم اصطلاحات بلاغی ظهور کردند. این اصطلاحات از تحقیق در قرآن و متون عربی بدست آمد. در ابتدا اصطلاحاتِ شایع در بین بلاغیون منحصر به زیبایی های کلام مانند استعاره، تشبیه، ایجاز، تکرار، سجع و تجنیس بود. به مرور زمان سایر اصطلاحات بلاغی به وجود آمد. برای نخستین بار، اِبن مُعْتَزّ در سال296 ق از عیوب فنون بلاغی سخن به میان آورد. بلاغیون از عوامل مخّل در کلام را ضعف تألیف یا سستی کلام دانسته اند. جُرجانی در اسرارُالبَلاغه برای اوّلین بار از اِضمار قبل از ذکر، سخن به میان آورده است و آن را یکی از انواع ضعف تألیف دانسته است. اضمار قبل از ذکر مرجع نوعی جهش ضمیر است که ضمیر قبل از مرجعش قرار می گیرد. برخی از معانی نویسان اضمار قبل از ذکر را مانند سایر اصطلاحات بلاغی در حوزه زبان فارسی قرار داده اند و مانند گذشتگان آن را از توابع ضعف تألیف دانسته اند و برخی دیگر اضمار قبل از ذکر را برای شعر فارسی ناپسند ندانسته اند. در این مقاله سعی شده است با بیان شواهدی از شعر فارسی به بررسی اضمار قبل از ذکر پرداخته شود و نشان داده شود که اضمار قبل از ذکر از ویژگی های سبکی شعر فارسی است و در مواردی که افتادگی در بیت نباشد و با جابجایی مرجع ضمیر و ضمیر معنی بیت درست شود، می توان گفت که اضمار قبل از ذکر از زیبایی های شعر فارسی است.
کشف الاسرار آیینه بلاغت قرآن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از وجوه برجسته قرآن کریم، فصاحت و بلاغت آن است؛ یعنی سخن رسا و مقتضی حال، شیوا و روشن، که سخن خدا نمونه بی مثال آن می باشد. عرب از دیرباز با آزمون های گوناگون ارزش اعجاز این نامه آسمانی را درک کرده اند و مسلمانان برای نشان دادن شگفت آفرینی آن کتابهای فراوانی نوشته اند. رشیدالدین میبدی در تفسیر کشف الاسرار، جلوه هایی از اعجاز بلاغی و زیبایی های کلامی قرآن را شرح داده است. انواع شگردهای فصاحت، علم معانی و بیان (شاخه های بلاغت) به کار رفته در کلام الله در تفسیر مذکور بحث و بررسی شده است. بنابر این کشف الاسرار و عده الابرار میبدی- علاوه بر اعتبار تفسیری- مرجعی در نشان دادن رسایی قرآن و به عبارتی آیینه بلاغت قرآن می باشد. این مقاله حاصل مطالعه و بررسی مباحث بلاغی قرآن در ده جلد موجود کشف الاسرار است که نکات مهم بلاغی قرآن را از دیدگاه نویسنده آن تفسیر بزرگ به عنوان شواهد و مستندات نشان می دهد.
توسعه پذیری معنا در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال سوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
61 - 78
حوزه های تخصصی:
« توسیع معنایی الفاظ قرآن » از روشهای تفسیری قرآن کریم است که در آن مفسر میکوشد از همه ظرفیتهای معنایی الفاظ بهره برده، و تفسیری مطابق با نیاز عصر و زمان ارائه دهد. این شیوه بیشتر در تفاسیر علمی، اجتماعی، فلسفی ، و عرفانی نمود یافته است؛ و بیانگر بعدی از ابعاد اعجاز بیانی قرآن است . البته در این روش ممکن است معانیای از الفاظ ارائه شود که در زمان نزول قرآن قابل درک نبوده است؛ لذا موافقان و مخالفانی دارد. هرچند مخالفان را نمیتوان در یک دسته قرار داد، ولی از جمله ادلّه مشترک آنان میتوان به ضرورت درک معانی قرآن برای مردم عصر نزول، مخالفت این شیوه با فصاحت و بلاغت قرآن و نیز با اهداف هدایتی- تربیتی آن، عدم کاربرد این روش در سیره صحابه پیامبر (ص)، و تبدیل تدریجی توسعه معنا به تحول معنا اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است ضمن تبیین ادله فوق، به نقد و تحلیل آنها پرداخته شود.