مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
روش شناسی بنیادین
حوزه های تخصصی:
ابونصر فارابی، به عنوان موسس فلسفه اسلامی، در مواجهه با علوم یونانی، از جمله فلسفه سیاسی، سعی کرده است با تکیه بر آموزه های اسلامی، علوم یونانی را بازخوانی و متحول کند. محصول این بازخوانی و تحول، طرحِ علومی متناسب با فرهنگ اسلامی از جمله علم مدنی است. این مقاله تلاش می کند این فرایند بازخوانی و تحول را با استفاده از روش شناسی بنیادین توضیح دهد. روش شناسی بنیادین، در سه بخش، چگونگی «شکل گیری نظریات علمی» را تبیین کرده و توضیح می دهد. بخش اول، ابعاد منطقی و معرفتی نظریه، بخش دوم، ابعاد وجودی-اجتماعی نظریه و بخش سوم، تأثیر تعاملات بنیادین فرهنگی بر شکل گیری نظریه است. در بخش سوم، در الگوی مواجهه فعال با فرهنگ های دیگر، به بازخوانیِ عناصر فرهنگ «دیگر» بر اساس «عناصر بنیادین» فرهنگ «خود» اشاره می شود، برخی از عناصر فرهنگ غیر پذیرفته و برخی دیگر بازگردانده می شوند و در نهایت منجر به سازگاری عناصر فرهنگیِ بیگانه با فرهنگِ خودی می شود. در علم مدنی فارابی عناصر بنیادین فرهنگ اسلامی، توسط رسول و از طریق اتصال با عقل فعال (وحی) شکل می گیرد و بر اساس آن، علوم سیاسی یونانی بازخوانی می شوند.
روش شناسی مبانی انسان شناختی علامه طباطبائی و دلالت های اجتماعی آن
حوزه های تخصصی:
کنش های اجتماعی از جمله قانون گریزی یا قانون گرایی در هر جامعه، برخاسته از انواع گوناگون انسان ها در آن جامعه است. تدبیر جامعه مسلماً نیازمند تحلیل و شناسایی انواع انسان و دلالت های اجتماعی آن است. این مقاله از میان مبانی معرفتی، مبنای انسان شناختی علامه طباطبائی را بررسی و در این تحقیق با روشی «اسنادی» نظریه ایشان را تحلیل نموده است. در این زمینه، به صورت «تحلیلی و توصیفی» آثار ایشان و نظر شارحان این نظریه به صورت دقیق واکاوی شده است. در این پژوهش با رویکردی روش شناسانه به شکلی بنیادین دلالت های اجتماعی انواع انسان وحشی (استخدام گر یک سویه) و اجتماعی (استخدام گر دوسویه) و متمدن (فطری) ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد دلالت های اجتماعی انسان وحشی، زوال عدالت اجتماعی، زوال انتظام اجتماعی، ابزارگرایی، زوال عقلانیت، قانون گریزی و گسست اجتماعی؛ و دلالت های انسان اجتماعی بسط عقلانیت اجتماعی، قانون گرایی و همبستگی اجتماعی؛ و دلالت های انسان فطری عقل گرایی قدسی و وحدت گرایی توحیدی است.
ارزیابی بنیادین رویکرد بدن مند به دین با تأکید بر آرای برایان ترنر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال دهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
158 - 188
حوزه های تخصصی:
برایان ترنر، از جمله متفکرانی است که بر بنیادهای بدن مندی که در متفکران سده بیستم به ویژه نیچه پدیدار گردید، تلاش دارد تا با اصل «غریزه تأییدکننده زندگی» در آرای نیچه، موضعی ایجابی در نظریه اجتماعی ایجاد نماید. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که اساساً با بررسی آرای او، در هستی بدن مندی که به ویژه در متفکران سده بیستم میلادی حاکم شد، ورود دوباره دین به عرصه های نظریه ورزی با چه توجیهی انجام شده است و آیا این مواجهه، مواجهه ای منسجم است یا دوباره، چرخشی به سمت نظریه های کارکردی روی داده است؟ پژوهش حاضر، با بررسی اسنادی آرای ترنر و تحلیل محتوای جهت دار آن، به این مهم می پردازد. این پژوهش با بهره مندی از روش شناسی بنیادین به عنوان چارچوبی نظری، درصدد بررسی انسجام آرای او در مواجهه با دین به این نتیجه دست یافته است که نه تنها ترنر در بسیاری از مواضع خود از بنیادهای نیچه ای در ساحت تفکر تخطی کرده، بلکه قواعد ذاتی دین را با قوانین اجتماعی آن خلط کرده است؛ همچنین به رغم رویکرد مادی، به اعتقادات و ارزش ها نیز به صورت تفصیلی پرداخته است و با نگرشی کارکردی تلاش دارد تا گسست های ناشی از بدن مندی در جامعه جهانی را با فضیلت شهروندی حاصل از آموزه های دینی پرکند.
تحلیل و ارزیابی آراء موافقان و مخالفان علم اجتماعی بومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه گذشته مباحثه پر رونقی بر سر امکان یا ماهیت «علم بومی» در حوزه عمومی علوم انسانی ایران شکل گرفته است. وضع «علم اجتماعی» در ایران بخشی از این مباحثه، و «جامعه شناسان» خود بخشی از مباحثه بومی سازی بوده و هستند. این مقاله با ارجاع به آراء و نظرات جمعی از استادان و صاحب نظران علوم اجتماعی ایران در بازه زمانی پیشگفته، به دسته بندی نظرات موافقین و مخالفین علم اجتماعی بومی در ایران بپردازد. مقاله نشان خواهد داد که دست کم سه رویکرد اصلی در مباحثه علم اجتماعی بومی در ایران قابل شناسایی است: رویکرد پوزیتیویستی، رویکرد قاره ای-پست مدرن، و رویکرد حکمت اسلامی. آن چه بین این سه رویکرد و نمایندگان آنها محل اجماع است، تاکید هر سه بر پرداختن علم اجتماعی و جامعه شناسی به مسائل و موضوعات خاصّ هر جامعه، و اهتمام خاص بودگی آن، از جمله خاص بودگی تاریخی و هویتی جامعه ایران است: گروه اول معتقدند اصول و مبانی نظری ثابت و جهانی متعلق به علم مدرن است و باید از این اصول برای شناخت و حل مسائل بومی جامعه ایران استفاده کرد؛ گروه دوم معتقدند که این اصول برای هر جامعه و فرهنگی متفاوت است، و شناخت جامعه ایران نیازمند شناسایی اصول و قواعد فرهنگی و تاریخی خاصّ این جامعه است؛ گروه سوم نیز هرچند همانند گروه اول به هویت جهانی علم باور دارند ولی بنیان های نظری سکولار علم مدرن را خطا و غلط دانسته، و قائل به وجود مبانی بدیل متناسب با حکمت اسلامی برای دانش اجتماعی بومی هستند.
اقتضائات بهره گیری از معنا شناسی ایزوتسویی در مطالعات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : محققان در این مقاله بر آن بودند تا با مطالعه مبانی نظری روش معناشناسی، نسبت آن را با مبانی اسلامی سنجیده و اقتضائات بهره گیری از آن را در مطالعات قرآنی کشف کنند. روش: روش تحقیق در این مقاله، تحلیلی- استدلالی- کلامی است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که اولاً، روش معناشناسی برای استفاده در متون مذهبی ایجاد نشده و نوعی از تحمیل نابجای آن توسط ایزوتسو بر قرآن صورت گرفته است. ثانیاً، نظیر این روش با عنوان علم مناسبات، برآمده از اندیشه های اسلامی باحثین حوزه قرآن در ادبیات علوم قرآنی وجود داشته است، بی آنکه نیازی به بهره گیری از روشهای دخیل باشد. ثالثاً، اگر اصراری بر بهره گیری از روش معناشناسی- به دلایلی نظیر بین المللی بودن این روش یا هر دلیل دیگر- وجود دارد، پژوهشگر می بایست متوجه مبانی نظری آن باشد و صرفاً به عنوان یک روش و ابزار با آن برخورد کند. رابعاً، روش معناشناسی برای فهم کلام قرآن، ضعفهایی دارد که استفاده از روشهای معین نظیر تفسیر موضوعی در کنار آن ضرورت دارد.